از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار .گاندی
کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.بنجامین فرانکلین

| صفحه اصلی | گالری عکس | آموزش | تازه ها | اوقات شرعی روستا | آب و هوای روستا | نقشه هوایی روستا | تالار گفتگو | دانلود | پیوندها | تماس با ما |
آيا مي دانيد كه:
- د.د.ت. يكي از سموم شيميايي كلره است كه براي سلامتي انسان و دام مضر است؟ (بيماري هايي چون خستگي عضلاني، كاهش وزن، تخريب كبد، بروز يرقان، صدمه به سيستم عصبي، تحريكات غير عادي عضلاني، سوزن سوزن شدن، خارش، سوزش، رعشه ،تشنج، بي ميلي به كار و فعاليت، درد شديد مفاصل و اختلالات ژنتيكي با د.د.ت. مرتبط تشخيص داده شده است.)

ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:مبارزه, با ,كنه, گاوي,مبارزه با كنه گاوي, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به گفته مسئول محترم آب و خاک مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان جغتای این پروژه که در سطح 32 هکتار آبیاری تلفیقی بود به بهره برداری رسید . آقای مهندس قاسم آبادی تصریح کرد : این پروژه به مبلغ 144,300,000 ریال از محل اعتبارات طرح آبیاری تحت فشار تأمین و با سیستم نوین آبیاری های روز و بهترین تجهیزات نصب شده است که علاوه بر بهره وری ناشی از راندمان آبیاری به میزان 30% افزایش یافته است ./.

نویسنده: داود ׀ تاریخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:ایستگاه, آزادوار,افتتاح, پروژه, آبیاری, تحت, فشار, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 استجابت دعا دارای شرایط و نیز موانعى است. پیش از بیان آن، مفهوم دعا و مقدمه‏اى را متذکر مى‏شویم:

مفهوم دعا: دعا به معنى «خواندن» است، خواندنى که به صورت نیایش و سرود و ستایش، یا خواستن و طلب و درخواست مَدَد و نصرت و یاورى.

انسان مرتبط با خدا مى‏کوشد از طریق دعا (راز و نیاز و مناجات و عبادت) به خدا نزدیک شود. وقتى با کسى آشنا شدى و ارتباط پیوسته شما زمینه اعتماد را فراهم ساخت و از دوستان صمیمى او به شمار آمدى، در هنگام نیاز به خانه‏اش مى‏روى و شرط دوستى را به جا مى‏آورد و میثاق و محبت را استوار مى‏سازد. در را باز مى‏کند و شما را در اندرون پذیرایى می‌نماید و مورد لطف و عنایت ویژه قرار خواهد داد.

براى استجابت دعا باید شرایطى را مهیا نمود و موانعى را برطرف ساخت. در ذیل به برخى از شرایط و موانع اشاره مى‏شود:

الف) شرایط استجابت دعا.

1 - ارتباط مداوم با خدا در هر حال:

خداوند به پیامبرش دستور مى‏دهد که «نفس خویش را در کمال شکیبایى در هر بامداد و شامگاه به دعا کردن و جلب خشنودى خدا وادار کن».(1)

قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا مى‏کنند، مورد نکوهش قرار داده است: «وقتى به انسان گرفتارى و غمى روى مى‏آورد، ما را در هر حال (خواب و بیدارى، نشسته و ایستاده) بخواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت کمیت و کیفیت بکاهد و گاهى قطع نماید، به گونه‏اى که) گویى اصلاً ما را براى گرفتارى که به او رسیده بود، نخوانده است!».(2)

امام صادق (ع) مى‏فرماید: «کسى که پیش‏دستى در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم». در روایت دیگرى آمده که «به او مى‏گویند: تا امروز کجا بودى؟!».(3)

در اصول کافى آمده که خداوند به حضرت داوود(ع) فرمود: «مرا در روزهاى خوش و آسایش یاد کن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت کنم».(4)

2 - دعا باید از صمیم قلب باشد.

تمام ذرات وجود انسان یک چیزى را بخواهد و طلب کند و دل و زیانش با عمل و رفتارش هماهنگ باشد.

3 - اعتماد به خدا و اطمینان به اجابت او:

امام صادق(ع) فرمود: «خدا دعایى را که از دل غافل و بى خبر برخیزد، مستجاب نمى‏کند پس وقتى دعا کنى، از عمق دل به او روى آور (و دلت را با زبانت همراه گردان) و سپس به اجابت دعایت مطمئن باش».(5)

4 - قطع امید از غیر خدا و امید و اطمینان به خداوند.

امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه یکى از شما بخواهد که هر چه از خدا درخواست مى‏کند، خدا به او عطا فرماید، باید از همه مردم ناامید و مأیوس گردد و هیچ امیدى جز به درگاه خدا نداشته باشد».(6) او به نقطه‏اى از ایمان و توکل باید برسد که بداند همه قدرت‏ها و علل جهان تحت اراده و قدرت الهى قرار دارند.

پس از خدا بخواهد که اسباب و علل مادى و معنوى جهان را جهت صلاح و منفعت او قرار دهد.

5 - دعا باید در کنار تلاش و تدبیر باشد.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر؛ کسى که دعا مى‏کند و به دنبال آن تلاش و عمل نمى‏کند، مانند آن است که بى چله کمان تیر مى‏اندازد».(7)

دعا نمى‏تواند جاى تلاش و برنامه ریزى در زندگى را بگیرد، بلکه مکمل آن مى‏تواند باشد.

6 - دعا باید با حالت تضرع و دلى شکسته باشد.

امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه دلتان شکست، دعا کنید، زیرا دل تا پاک و خالص نشود، شکسته نمى‏شود».(8)

7 - مکان دعا در استجابت تأثیر دارد،

مثلاً دعا در حرم امامان (ع) مخصوصاً حرم امام حسین(ع) و کنار خانه خدا به خصوص مقام حضرت ابراهیم(ع) و کنار حجرالاسود.

8 - زمان دعا:

دعاى پنهانى و در تاریکى شب زودتر به اجابت مى‏رسد، مخصوصاً در قنوت یا سجده نماز «وتر» که بعد از خواندن هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع خوانده مى‏شود.(9)

قرآن مى‏فرماید: «پروردگار خود را به حالت تضرع و تذلل و در پنهانى و خفا بخوانید».

دعا در شب‏هاى ماه رمضان و رجب و دهه اول ذى‏الحجه و غیر آن دعا را به اجابت نزدیک مى‏کند.

9 - توسل به چهارده معصوم(ع) و آن‏ها را بر پایه آیه شریفه «وابتغوا الیه الوسیله» وسیله و شفیع قرار دادن.

10 - غسل توبه نماید، سپس با وضو چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه توحید و یک مرتبه سوره «الناس» و یک مرتبه «فلق» را بخوانید. بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله ربى و اتوب الیه و بعد از هفت مرتبه «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» سپس بگویید: یا عزیز یا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.»(10)

به این ترتیب شخص در جاده دعا قرار مى‏گیرد و باید مراقب باشد تا راه دعا را درست بپیماید، و به بیراهه نرود. نشانى راه دعا را ذکر خواهیم کرد.

ب) موانع استجابت دعا

امام على(ع) مى‏فرماید: «المعصیة تمنع الاجابة؛(11) گناه مانع اجابت دعا است».

گناهان سه نوع تأثیر منفى در دعا مى‏گذارند:

1 - لذت دعا و مناجات را سلب مى‏کنند.

انسان دعا مى‏کند، اما لذت نمى‏برد و رقت قلب پیدا نمى‏کند.

2 - مانع استجابت دعا مى‏شوند.

3 - توفیق دعا کردن یا شرکت نمودن در مجالس دعا را از انسان سلب مى‏کنند.

برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونه‏اى از آن‏ها اشاره مى‏کنیم.

امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که مانع استجابت دعا مى‏شوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اول وقت فضیلت) آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (12)

نیز فرمود: «از جمله گناهانى که مانع استجابت دعا مى‏گردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است».(13)

در برخى از روایات، بداخلاقى سبب باز گرداندن دعا معرفى شده است.                                                             1 - کهف (18) آیه 28.

2 - یونس (10) آیه 12.

3 - اصول کافى، ج 4، ص 219.

4 - بحارالانوار، ج 93، ص 381.

5 - بحارالانوار ج 93، ص 305.

6 - عدة الداعى، ص 97.

7 - عدة الداعى، ص 97.

8 - مکارم الاخلاق، ص 315.     

نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:چه, کاری, انجام, دهم, تا, حاجتم, برآورده, شود,؟,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 ارزش عبادت به صحّت و درستى آنست و صحّت آن ، به دو عامل مهم بستگى دارد:

1- صحيح بودن هدف

2- صحيح بودن شكل آن

امّا هدف : كسب رضاى الهى و انجام وظيفه ، بايد هدف انسان در عبادت باشد. از اين رو، عبادتى كه از روى ريا، يا كسب وجهه و خوشايند مردم باشد يا انسان انتظار ستايش از غير خدا داشته باشد، شرك است . البته اگر هدف ، خدا باشد و مردم متوجّه كار خالصانه انسان شوند، اشكال ندارد.(81)

ريا در عبادت ، علاوه بر آنكه حرام است ، موجب بطلان آن نيز مى باشد. بايد كوشيد تا نيّت خالص عبادت ، به انگيزه هاى غير خدايى آميخته نشود.

درباره اخلاص در عمل امام صادق عليه السلام فرموده است :

وَالْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذى لا تُريدُ اَنْ يَحمَدك عَلَيهِ اَحدٌ اِلا اللّه (82)

عمل خالص ، آنست كه از احدى ، بجز خداوند، انتظار مدح و ستايش ‍ نداشته باشى .

در آثار اخلاص ، از رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله روايت است كه :

ما اَخْلَصَ عَبْدُ لِلّه عَزَّوجلَّ اَربَعينَ صَباحاً اِلاّ جَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِن قَلْبِهِ الى لِس انِه (83) بنده اى نيست كه چهل روز تمام ، كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، مگر آنكه چشمه هاى حكمت و خرد، از روح و جانش ‍ بر زبانش جارى مى شود.

اخلاص ، دانشگاهى است كه در مدّت چهل روز، فارغ التحصيلانى حكيم و فرزانه ، تحويل مى دهد.

امّا شكل كار:

عبادتى صحيح است كه به همان شكل و شيوه و صورت معين از سوى خدا و مكتب انجام گيرد، نه روى سليقه هاى شخصى يا روشهاى منحرف از دستور دين .

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: لا قَول وَ لا عَمَل وَ لا نِيَّة اِلا بِاصابَةِ السُّنَّةِ(84)

ارزشى براى گفته ها و عملها و نيّت ها نيست ، مگر آن كه طبق دستور و سنت انجام گيرد.

پس شكل عبادت را هم بايد از اولياء دين آموخت .

حضرت ابراهيم عليه السلام از خداوند درخواست مى كند كه نحوه صحيح عبادت را به ما نشان بده واءرِنا مَناسِكنا(85)

در اينكه نماز را كجا بايد شكسته يا تمام ، آهسته يا بلند خواند، تعداد ركعت ها و امثال آن ، بايد متعبّد بود. در غير اينصورت ، ارزشى نخواهد داشت . مثل آنكه اگر بگويند: در صد قدمى شما گنجى نهفته است ، مى توانيد آنرا تصاحب كنيد. اگر شما 98 قدمى يا 102 قدمى را حفر كنيد، به گنجى نمى رسيد و رنج بيهوده برده ايد.

يا اگر بخواهيد با كسى يا شهرستانى تماس تلفنى بگيريد، با يك شماره كم يا زياد، شخص ديگر جواب مى دهد يا شهر ديگرى را مى گيريد. پس در عبادات هم دقيقاً بايد به همان صورتى انجام داد كه دستور داده اند. مانند دندانه هاى يك كليد كه اگر اندكى ريز يا درشت شود، ديگر قفل را باز نمى كند.

امام باقر عليه السلام در تفسير آيه 189 بقره وَاءْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ اءَبْوَبِهَا از در خانه ها وارد شويد، نه از بيراهه ، فرمود:

مقصود آنست كه هر كارى را از راهش وارد شده و انجام دهيد و طبق دستور عمل كنيد.(86)

انگيزه هاى تغيير شكل عبادت

قرآن ، نمونه هاى متعدد ياد مى كند كه چگونه اقوام پيشين ، با تغيير شكل عبادت ، دچار قهر و غضب الهى شدند. انگيزه اين تغيير شكلها متفاوت بوده ، كه از هر كدام ، يك نمونه قرآنى ذكر مى كنيم :

1- لجاجت

خداوند به بنى اسرائيل دستور داد هنگام ورود به سرزمين مقدس ، كلمه حطّه را بر زبان جارى كند (يعنى خدايا ما را ببخش و گناهانمان را بريز). آنان از روى استهزاء و لجاجت ، تغيير داده و گفتند: حنطه (يعنى گندم ). خدا بر آنان غضب كرد و هلاكشان نمود.(87)

2- روشنفكر زدگى

در اسلام ، چهار ماه حرام است كه جنگيدن در آن ممنوع است . اين آتش ‍ بس اجبارى ، در سه ماه پياپى (ذيقعده ، ذيحجه ، محرّم ) و يك ماه جدا (رجب ) است كه قرآن همه را با عنوان اربعة حرم (88) ياد كرده و جنگيدن را ممنوع ساخته است ، مگر آنجا كه حالت دفاعى باشد. برخى به نظر روشنفكرانه خود و روى سليقه ، ماههاى حرام را جابجا مى كردند، عقب جلو مى كردند و مى گفتند: چه فرق مى كند، هدف آنست كه سالى چهار ماه نجنگيم . قرآن ، اين تغيير در ماههاى حرام را نكوهش كرد و آنرا فرو رفتن در كفر دانست .(89)

3- مقدّس مآبى

منظور، كار كسانى است كه با سرپوش مذهب و حيله هاى شرعى ، به خواسته هاى دل خود مى رسند و بدينوسيله مى خواهند بر سر وجدان و قانون خدا كلاه بگذارند.

نمونه اش در داستان بنى اسرائيل است كه چون خداوند، صيد ماهى را روز شنبه براى آنان تحريم كرده بود، با احداث حوضچه هايى كنار آب ، ماهى ها را بدرون آن مى كشيدند ولى روز بعد، ماهى ها را مى گرفتند و مى گفتند: ما كه روز شنبه ماهى نگرفته ايم ...! ماجراى فوق ، در آياتى از قرآن بيان شده و مورد مذمّت قرار گرفته است .(90)            81- تفسير صافى ، ج 2، ص 35.

82- بحارالانوار، ج 70، ص 230.

83- بحارالانوار، ج 70، ص 242.

84- قصارالجمل ، ج 2، ص 73.

85- بقره ، آيه 128.

86- الميزان ، ج 2، ص 59.

87- فانزلنا على الذين ظلموا رجزا من السماء... بقره ، آيه 59.

88- توبه ، آيه 36.

89- انّما النسى ء زيادة فى الكفر توبه ، آيه 37.

90- از جمله در سوره اعراف ، آيه 163.      

نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:شرايط, صحّت, عبادات,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 مردى به حضرت عرض کرد: خداوند مى‏فرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا مى‏کنیم، ولى اجابت نمى‏شود، حضرت فرمود: چون دل‏هاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:

1 - خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.

2 - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟

3 - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.

4 - گفتید ما از آتش دوزخ مى‏ترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مى‏روید.

5 - گفتید ما به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام مى‏دهید که شما را از بهشت دور مى‏سازد.

6 - نعمت‏هاى خدا را استفاده مى‏کنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمى‏کند.

7 - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید.(14) شما به زبان او را لعن مى‏کنید، ولى در عمل با او دوستى مى‏نمایید و از او اطاعت مى‏کنید.

8 - عیب‏هاى مردم را برابر دیدگان‏تان قرار دادید و عیب‏هاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت مى‏کنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.

با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راه‏ها و درهاى دعا را به روى خود بسته‏اید؟!

«پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(15)

فأنعم علىّ بنعمة أنال به رضوانک و الجنةَ. بعد از رعایت این مراتب، حاجت خود را بخواه، که امیدوارم خدا ناامیدت نکند و حاجتت را برآورد»                                                                                                                           منبع:نورپورتال     

نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:علل, عدم, اجابت, دعاها, از, دیدگاه, امیرالمؤمنین(ع),, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 


به هنگام تلاوت آيه شريفه «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» فرمود: اين انسان محكوم‏ترين پرسش شونده از نظر دليل، و ناپذيرفته‏ترين فريب خورده از نظر پوزش‏خواهي است. براستي كه او از جهالتش به تنگ آمده است. اي انسان، چه چيز تو را بر گناهت گستاخ كرد و به پروردگارت مغرور ساخت و هلاكت نفست را اين گونه راحت و عادي جلوه داد آيا بيماريت شفا نمي‏يابد و خوابت بيداري ندارد چرا همان گونه كه نسبت به ديگران ترحّم كني به خود رحم نمي‏كني چه بسا گرما زده‏اي را در سايه‏سارت از تابش سوزنده خورشيد پناه دهي و براي بيماري كه درد، بدن او را مورد تاخت و تاز قرار داده از روي مهرباني گريه كني، پس چرا بر درد خود اين گونه شكيبايي، و مصيبتهايت اين گونه صبورت كرده است، و بر خود كه از همه عزيزتري اشك ترحّم نريزي و چگونه ترس زوال نعمت شبانگاهي، بيدارت نكند و تو همچنان در گرداب گناه به پيش روي و با خدا ياغيگري كني.

پس اينك بپا خيز و با اراده‏اي آهنين اين بيماري سستي و خودفراموشي را كه بر دلت پنجه افكنده مداوا كن و با بيداري و هشياري، خواب غفلت را از ديدگانت بشوي و تنها فرمانبردار خدا باش و با ياد او انس و الفت گير، و در نظرت مجسّم كن حالتي را كه تو از خدا رويگرداني و او به تو رو كند، و او تو را به درياي عفوش خوانَد و در امواج بخشش و بزرگواري فرو برَد ولي تو باز روي بر تابي و به خانه ديگري روي كني. پس چه بلند مرتبه و بزرگوار است آن قدرتمند والا كه در برابر ناتواني فروتني كند چقدر بر نافرماني او گستاخي در حالي كه زير چتر امنيّت و حفاظت او آرميده‏اي و در گستره بخشندگي و كرامت او متنعّمي، پس بزرگواري او نعمت‏هايش را از تو نگيرد و پوشش حفاظتي خود را از تو برندارد بلكه سايه لطفش را يك چشم بر هم زدن هم از تو نگيرد و از نعمتهاي جديدش بر تو فرود آرد، و همواره گناهت را پوشانَد و بلاها را از تو بگرداند. پس گمانت چيست به او اگر فرمانبرداريش كني به خدا سوگند، اگر اين صفت در دو كس همسان در توان و برابر در نيرو باشد و تو يكي از آنان باشي، قطعاً اوّلين حكم كننده بر ضدّ خويش خواهي بود كه خود را بر اخلاق زشت و كردار ناپسندت محكوم كني. براستي گويم دنيا تو را نفريفته است بلكه اين تو هستي كه فريب دنيا را خورده‏اي. آري، دنيا پندها را برايت آشكار ساخته و راه درست را نشانت داده و هيچ عذري برايت نگذاشته است، و آن وعده‏هاي الهي بر نزول بلا كه بر بدن تو آيد و كاهش در نيرو كه تو را رسد، راست‏تر و درست‏تر از آن است كه به تو دروغ گويد و يا تو را بفريبد، و چه بسا نصيحت‏گري از سوي اين دنيا كه از آن روي گرداني، و راستگويي كه گزارش او را تكذيب كني. و اگر در ويرانه شهرها و خالي خانه‏ها در جستجوي حال دنيا و نصيحت‏پذيري از آن باشي، بهترين موعظه را از ياد آوريت يافته‏اي و به عالي‏ترين پندي كه بي‏نيازت از هر پندي مي‏كند، رسيده‏اي تو گويي مهربان دوستي را كه به تو مهر ورزد و از تباهيت جلوگيري كند، يافته‏اي.

 

 

وطن

اصلي نداند. بي‏ترديد نيك‏بختان دنيا در فردا، گريزندگان آنند در امروز. آنگاه كه زلزله عظيم رخ دهد و قيامت برپا شود و رخدادهاي بزرگ تحقّق يابد، و پيروان هر ديني بدان روي آرند، و هر پرستشگري به سوي معبود خود رود، و هر اطاعت كننده‏اي به اطاعت شونده‏اش ملحق گردد، در چنين موقعيّت حسّاس و هول انگيزي همگان خواهند دانست كه نه در آسمان و نه در زمين به اندازه ذرّه‏اي كه در چشم آيد و يا صداي پايي كه شنيده شود، در عدالت الهي خدشه وارد نيايد و جز حق و داوري عدل نباشد. پس چه دليلها كه در آن روز باطل گردد و چه رشته‏هاي عذر خواهي كه گسيخته شود پس امروز كاري كن كه فردا نيازي به عذر خواهي نباشد و حجّت تو را ثابت كند، و امروز به جمع كردن سرمايه‏هايي پرداز كه برايت ماندگار باشد، و توشه سفر و چراغ راه بردار و مركب بادپاي جدّ و جهد زين كن.

 

منبع:

 

 

خطبه (214) نهج البلاغه


 

 

آري، دنيا چه خانه خوبي است براي كسي كه دل بدان خوش نكند و آنجا را

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:از, عفو, الهي, سوءِ, استفاده ,مكن,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هیچ کس نمی تواند به فرد دیگری انگیزه بدهد. تنها کاری که دیگران می کنند تشویق ما برای انجام دادن کارهاست. این خود انسان است که بهترین مشوق و انگیزه دهنده برای خودش است.

در این مطلب 10 راه موثر برای ایجاد انگیزه در خود را برایتان نام برده ایم تا کمک کند از استعدادها و توانایی های درونی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.

1. همیشه در آسایش و آرامش نباشید. از اینکه کمی به خود سختی دهید نهراسید. بزرگ ترین مانع برای رسیدن به استعدادهای درونی همین راحت طلبی است. اتفاق های مهم زمانی رخ می دهند که شما کمی هم تلاش و سختی را تحمل کنید.

2. از اشتباه کردن نهراسید. عقل به ما کمک می کند تا اشتباه نکنیم و در نتیجه هزاران اشتباه به وجود می آید.

3. فکر خود را به مسایل معمولی محدود نکنید. سعی کنید بزرگ و وسیع فکر کنید.

4. شاد بودن را در زندگی خود اتخاب کنید. افراد شاد همیشه انگیزه بیشتری برای انجام امور دارند. شادی حق مسلم شماست و آن را با چیز دیگری عوض نکنید.

5. حداقل یک ساعت در روز را به خودشناسی اختصاص دهید. کتاب های مفید مطالعه یا موسیقی الهام بخش گوش کنید. رانندگی بهترین فرصت برای گوش کردن به کتاب های صوتی در مورد پرورش روح و خودشناسی است.

6. به خود یاد بدهید که کاری که آغاز کرده اید را باید تمام کنید. بسیاری از ما پیش از پایان یک کار یا انجام یک تصمیم، سراغ کار دیگری می رویم. این خوب نیست. همیشه کارهای خود را تمام کنید.

7. در حال زندگی کنید. وقتی در گذشته ها گیر کرده اید یا در آینده ای که نیامده سیر می کنید، نمی توانید از لحظه های کنونی خود استفاده و تصمیمات درست اتخاذ کنید.

8. خود را مجبور کنید تا از زندگی لذت ببرد. لذت بردن بهترین شغل بهشت است.

9. وقتی درمانده می شوید یا شکست می خورید، هرگز عقب نشینی نکنید. شاید موفقیت در چند قدمی شما ایستاده باشد.

10. همیشه آرزوهای بزرگ در سر بپرورانید. اگر چیزی فراتر از سطح انتظار باشد ما همه تلاش خود را می کنیم تا آن آرزو و خواسته را برآورده کنیم.

 

 

سعی کنید هیچ چیز را از دست ندهید. ما باید همیشه و در هر لحظه آماده باشیم تا بتوانیم کسی که هستیم را قربانی کسی کنیم که می خواهیم باشیم .


 

 

ناراحتی بزرگ زندگی در رنجی که می کشیم نیست در چیزهایی است که از دست می دهیم. بنابراین

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:با, این, ده, روش, به, خود ,انگیزه ,دهید,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

فلسفه زندگى به خوبى روشن است ؛ چرا كه دنيا محل كشت ، آزمايش ، پرورش و تحصيل كمالات علمى براى آخرت است . به تعبير بعضى از آيات و روايات : دنيا مزرعه ، تجارت خانه ، دانشگاه ، ميدان تمرين و يا به منزله ((عالم جنين )) براى جهان آخرت است .

آخرت هم مركز انوار الهى ، دادگاه بزرگ حق ، محل رسيدگى به حساب اعمال و جوار قريب و رحمت خداوند است .

در اين جا مى توان گفت : فلسفه عالم ((برزخ )) كه در فاصله ميان دنيا و آخرت قرار گرفته ، مانند فلسفه هر چيز ديگرى است كه به منظور انداختن ميان دو چيز، مورد استفاده قرار مى گيرد. انتقال از محيطى به محيط ديگر كه از هر نظر با آن متفاوت است ، در صورتى قابل تحمل است كه فاصله اى وجود داشته باشد؛ فاصله اى كه بعضى از ويژگى هاى چيز اول و پاره اى از ويژگى هاى چيز دوم در آن جمع باشد.

معلوم است كه قيامت براى همه انسانها در يك روز تحقق مى يابد؛ چرا كه زمين و آسمان بايد دگرگون شود، عالمى جديد و تو ايجاد گردد، حيات نوين انسانها در آن عالم صورت گيرد، بيان حال راهى جز اين نيست كه در ميان دنيا و آخرت ، براى برزخى باشد و ارواح ، به مرور زمان بعد از جدا شدن از بدن هاى مادى عنصرى ، به ((برزخ )) منتقل گردند و به اصطلاح ، ((آيندگان )) به ((رفتگان )) بپيوندند، و تا پايان دنيا در آن جا جمع شوند.

پس از پايان دنيا و آغاز آخرت ، همه با هم محشور مى شوند؛ زيرا ممكن نيست كه هر انسانى مستقلا براى خود قيامتى داشته باشد؛ چرا كه قيامت بعد از فناى دنيا و تبديل زمين و آسمان ها به زمين و آسمان هاى ديگر است ؟ و همه مردم ، بايد براى حساب رسى اعمال در يك روز و يك سرزمين اجتماع كنند.

تشبيه عالم برزخ به خواب

قرآن و روايات ، عالم برزخ را به عالم خواب تشبيه كرده اند: خواب را مرگ و مرگ را خواب دانسته اند با اين تفاوت كه خواب مدتش كوتاه تر از مرگ است .

قرآن مى فرمايد: ((خداوند، ارواح را به هنگام ((مرگ )) قبض ‍ مى كند، ارواحى را هم كه نمرده اند نيز به هنگام خواب مى گيرد، سپس ‍ ارواح كسانى را كه مرگ آن ها را صادر كرده نگاه مى دارد و ارواح ديگرى كه (بايد زنده بمانند و) فرمان ادامه حياتشان را داده به بدن هايشان تا هنگام سرآمد ((اجل و مرگ )) باز مى گرداند(116).

آيه با صراحت كامل بيان گر آن است كه : مرگ و خواب ، از يك جنس ‍ هستند و خداوند در هر دو حال جان را مى گيرد، با اين حساب كه ((خواب )) چهره ضعيفى از ((مرگ )) و ((مرگ )) نمونه كاملى از ((خواب 9 است آن كس كه اجلش رسيده باشد خداوند جان او را نگاه مى دارد، و آن كس كه اجلش هنوز نرسيده باشد جانش را در وقت بيدارى به او باز مى گردند.

روايات نيز مرگ را به خواب تشبيه كرده اند: در اين جا به ذكر چند روايت مى پردازيم .

1 - از پيامبر اسلام عليه السلام نقل شده كه فرمود: ((خواب برادر مرگ است . (117)

2 - روزى آن حضرت به اقوامش خطاب كرد و فرمود: ((اى پسران عبدالمطلب ! همانا پيشوا و رهبر جامعه به فاميلش دروغ نمى گويد. سوگند به آن كسى كه مرا به راستى و پيامبرى فرستاد شما مى ميريد همان طور كه مى خوابيد و بر انگيخته مى شويد هم چنان كه بيدار مى شويد)). (118)

3 - شخصى از امام جواد عليه السلام پرسيد: ((مرگ )) چيست ؟ در پاسخ فرمود: ((همين خوابى است كه هر شب سراغ شما مى آيد، با اين تفاوت كه مدت ((مرگ )) حوادث تلخ و شيرينى كه براى انسان رخ مى دهد. (پس خود را براى آن ، آماده كن .))) (119)

4 - از امام باقر عليه السلام نقل شده : ((هر كس بخواند نفس او به آسمان صعود مى كند و روح در بدنش باقى مى ماند. در ميان اين دو ارتباطى ، هم چون ارتباط نور و شعاع خورشيد، با خورشيد است . هرگاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر كند ((روح )) دعوت او را اجابت مى كند و به سوى خدا پرواز مى نمايد و هنگامى كه اجازه بازگشت روح را دهد ((روح )) به تن باز مى گردد.(120)

5 - حضرت على عليه السلام فرمود: مسلمان نبايد با حالت جنابت بخوابد و جز با طهارت و بستر نرود، اگر آب نيابد تيمم كند؛ زيرا روح مؤ من به سوى خداوند متعال بالا مى رود، او را مى پذيرد و به او بركت مى دهد، هرگاه پايان عمرش فرا رسيده باشد او را در گنج هاى رحمتشقرار مى دهد! و اگر فرا نرسيده باشد او را با فرشتگان امينش به جسد باز مى گرداند.

6 - حضرت رسول عليه السلام فرمود: الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا ((مردم در خوابند وقتى كه مردند، بيدار مى شوند.)) (121)

از حديث اخير، چنين فهميده مى شود كه : عالم برزخ از يك نظر، در مقايسه با عالم آخرت يك نوع خواب است ، ولى نسبت به زندگى دنيا، يك زندگى بسيار وسيع تر از زندگى دنيا است .

 

 

 

 

 

116-سوره زمر آيه 42.

 

 

117-انسان در مراحل شش گانه ، ص 107.

 

118-انسان در مراحل شش گانه ، ص 107.

 

119-معانى الاخبار، ص 289.

120-تفسير صافى ، جلد 2، ص 468.

121-مجموعه و رام ، ج 1، ص 150، الحكم الزهرة ، ص 229.

 


 

 

 

 

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:فلسفه ,برزخ, چيست ,؟, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

خدا از من پرسید: « دوست داری با من صحبت کنی؟»
پاسخ دادم: « اگر شما وقت داشته باشید»
خدا لبخندی زد و پاسخ داد: . . .

« زمان من ابدیت است... چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟»
من سؤال کردم: « چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟»
خدا جواب داد....


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:خواب,دىدن,خدا,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

بحث بر سر دموكراسي و يا به تعبير امروزي مردمسالاري بدون شناخت بنيادهاي آن، بحثي ناقص و نارسا است. اينكه امروزه بر سر موفقيت و عدم توفيق و سابقه دموكراسي سخن گفته مي شود نيازمند و مستلزم آن است كه شاخصه هاي دموكراسي كه همان بنيادهاي آن است را بشناسيم. بنيادهاي دموكراسي و يا اركان آن مبتني بر چهار ركن اساسي است و به هر حكومتي كه اين اركان را در نظام سياسي خود منظور كرده و بدان التزام نظري و عملي داشت نظام سياسي دموكرات اطلاق مي گرديد. اين اركان مهم عبارتند از:

    ۱- قانون اساسي ۲- نظام پارلماني (مجلس) ۳- احزاب سياسي ۴- مطبوعات آزاد.

ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:دموكراسي, چيست, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 در محل کار لبخند بزنید و به هر کس که می‌بینید بگویید صبح بخیر
بله به تمام کسانی که از کنار شما رد می‌شوند
لبخند بزنید و سلام و صبح بخیر بگویید
حتی اگر لبخندتان در ابتدا مصنوعی باشد
به زودی طبیعی می‌شود
لبخند زدن، مسری است و شما می‌توانید با یک لبخند ساده
آن را به تمام دوستان و همکاران خود سرایت دهید
و نشاط و روحیه را به آنها هم هدیه کنید
بیشتر ما کودکی‌هایمان را به خاطر داریم
شاد بودیم و پُر انرژی
امّا گویا هر چه جلوتر می‌رویم
بیشتر در باتلاق مشکلات گرفتار می‌شویم
و فراموش می‌کنیم که با فرو رفتن در این باتلاق
نشاط و شادی کودکی‌مان از دست می‌ رود
قدرت حرکت ما و در حقیقت دو بال پرواز و اوج ما
یکی با نشاط و شادابی است
و دیگری امید به اوج و رسیدن به آبی بیکران
تا می‌توانید از بعضی افسانه‌های پوچ و تخیلات رویایی چشم بپوشانید
و آنها را به حال خودشان بگذارید
اگر شما در هر لحظه برای یک چیز ارزشمند زندگی می‌کنید، قطعا در زندگی هدف دارید
بنابراین شما شخص باهوش و روشنفکری هستید
این طبیعی است که در زندگی
هر کس حتما به مسئله‌ای برخورد خواهد کرد
امّا حل کردن مسئله یک عامل مؤثر در شادکامی شماست
ولی هرگاه آن مسئله خارج از قدرت و توانایی شما بود
انگیزه شاد زیستن را انتخاب کنید
از غم و انزوا دوری کنید
و با خود تکرار کنید که با یک مسئله روبرو هستید
نه یک مشکل
و مسئله قابل حل است

  آرام و شاد باشید
آنگاه خواهید دید که چه معجزه ‌آسا راه ‌حل ها برایتان روشن خواهد شد
از کسب آرامش و شادی غافل نشوید

نویسنده: ׀ تاریخ: 4 اسفند 1391برچسب:آرام و شاد , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

از روایاتی که در مورد ثواب گریه بر مصیبت امام حسین علیه السلام وارد شده است، استفاده می شود که: خداوند همه گناهان ( کبیره یا صغیره ) گریه کننده بر مظلومیت امام حسین علیه السلام را می بخشد. زیرا گریه بر آن حضرت جزء حسناتی است که سبب از بین رفتن سیئات می گردد . همان گونه که قرآن می فرماید : (1)
لکن لازم است به چند نکته در این مورد توجه شود که عبارتند از :
1. طبیعی است که هر چه انگیزه فرد عزادار بلند مرتبه تر باشد، ثواب بیش تری دارد. ثواب کسی که فقط بر مظلومیت اباعبدالله می گرید، با ثواب کسی که علاوه بر آن، بر محرومیت خود از همراهی با این قافله هم می گرید و بر این که چرا با این قافله همراه نبود و توفیق جان فشانی نداشت، اشک می ریزد و در این عزا و گریه از خدا توفیق همرنگی و همراهی و همگامی در تحقق هدف های مقدس آن امام مظلوم را می طلبد، به طور طبیعی همسان نیست و ثواب فرد دوم به مراتب بالاتر است؛ ولی همان گریه تنها بر مظلومیت آن عزیز، نهال عشق است که در عمق جان کاشته می شود و با اشک چشم آبیاری می گردد و تناور می شود . در نتیجه عشق، عمق و ریشه پیدا می کند ، و هم رنگی و همراهی را در پی خواهد داشت .
2. بخشیدن گناه و یا واجب شدن بهشت بر کسی که در عزای آن امام گریه کند ، بدون شرایط نیست بلکه کسانی از این امور فیض وبهره کامل می گیرند که تقوی داشته باشند. چون قرآن کریم می فرماید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ (2) خداوند فقط از پرهیزکاران می پذیرد»، یعنی کسی که تقوی نداشته باشد عمل خیر او فضیلت و نتیجه عالی نخواهد داشت. یا کسی که اهل نماز نیست یا آن را سبک می شمارد، اگرچه گریه اش بی اثر نیست؛ ولی گریه تنها او را اهل بهشت نمی کند . زیرا پیامبر اسلام (ص) می فرماید: اولین ایستگاهی که جهت حسابرسی اعمال انسان در قیامت بر پا می شود، ایستگاه نماز است ، اگر نماز قبول شد، سایر اعمال نیز قبول می شود و اگر نماز قبول نشد، سایر کارهای خیر هم قبول نمی شود، بنا بر این ثواب گریه بر امام حسین طبق این آیه قرآن کریم و روایات مربوطه با تقوا و خواندن نماز و رعایت اوقات آن محقق است.
3. پرواز محبان اهل بیت علیهم السلام به سرمنزل عشق و محبت به معصومین با دو بال میسر است:
الف : عامل احساس محبت و عاطفه
ب : عامل شناخت و آگاهی
شیعیان به هر دو عامل و هر دو بال نیاز دارند، یعنی عشق بدون شناخت و عاطفة بدون آگاهی چندان مفید نسیت . شناخت بدون عشق و محبت نیز کارساز نخواهد بود . هر یک از این دو عامل در دیگری تولید اثر می کند.
پس نباید از این دو عامل غفلت کرد. خصوصاً عامل شناخت و آگاهی؛ زیرا سوز و گداز و اشک و گریه شیعیان در مصائب اهل بیت و خصوصاً مصائب سید الشهدا با الطاف خداوندی و استمداد از روح سالار شهیدان در ما علاقمندان به ابا عبدالله بسیار است؛ اما مراتب آگاهی و شناخت ما نسبت به اهداف آن بزرگوار و چگونگی پیدایش انقلاب عاشورا کم است ، لازم است گریه ها را با شناخت و عمل به دستورات و خواسته های آن حضرت بیامیزیم .
جهت روشن تر شدن مطلب، به کلام نورانی امام باقر علیه السلام و پیام آن حضرت به شیعیان ، تبرک می جوییم که به جابر می فرماید:
«يَا جَابِرُ بَلِّغْ شِيعَتِي عَنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ يَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِيُّنَا وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ لَمْ يَنْفَعْهُ حُبُّنَا ؛ (3) اى جابر! سلام مرا به شیعیان برسان و به آنها اعلام کن که هیچ گونه قرابت و خویشاوندى بین ما و خدا نیست . فقط با طاعت و بندگى به درگاه الهى تقرب جسته مى‏شود. اى جابر! هرکس اطاعت خدا را کند و - همراه آن - به ما محبت ورزد ، دوست ما است . هر کس معصیت خدا را کند ، تنها محبت ما برایش سودی ندارد».
حضرت على علیه السلام مى‏فرمایند:
«أَنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعِي عِتْرَتِي عَلَى الْحَوْضِ فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْيَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْيَعْمَلْ بِعَمَلِنَا ؛(4) من با رسول الله (ص) هستم و در حالى که عترت با من هستند بر حوض [کوثر ]اشراف داریم. پس هر کس ما را مى‏خواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند...».
بنا بر این این حب اهل بیت (ع) باید در عمل ظاهر شود.
4. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا، نیز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان آن حضرت است. هم چنین نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا (ع) است. اشک، دل را سیراب می‏کند، عطش روح را برطرف می‏سازد، و نتیجه آن، محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل می‏شود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. قلبی که مهر حسین (ع) داشته باشد، بی شک به یاد مظلومیت و شهادت او می‏­گرید.
در حال گریه و رقت و هیجان، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او می‏گرید نزدیک می‏بیند، در حقیقت در آن حال است که خود را با او یکسان می‏بیند . گریه بیشتر از خود بیرون‏ آمدن و خویش را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن است . به تعبیر شهید مطهری: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است». (5)
5. گریه و انسان‏سازی:
از آن جا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم‏دردی با آن عزیزان، یادآوری فضایل، مناقب و آرمان‏های آنان است و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق می‏دهد.
فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت می‌کند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را در هم می‏ آمیزد و در پرتو آن، انگیزه‏ای قوی در او پدیدار می­گردد و هنگام خروج از مراسم عزاداری، مانند: دوستداری می‏شود که با روح معشوق پیوند برقرار کرده، فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است. اشکی که بیانگر پیوند عاطفی و رابطه مکتبی و اتصال روحی با راه و فکر و خطّ سیّد الشهدا است، حتماً زمینه ساز پرهیز از گناه می‏گردد.
بنا بر این گریه بر امام حسین (ع) سبب می شود که انسان به مکتب و آرمان و اهداف آن حضرت نزدیک شود ، و تلاش کند که دیگر گناه نکند و اگر احیانا بر اثر غفلت و فراموشی و یا به هر دلیل دیگر گناهی را مرتکب شد ، و از کاروان محبان و عاشقان آن حضرت عقب افتاد، زود با توبه به کاروان محبوب و معشوق می پیوندد . و با شفاعت آن حضرت قطعا توبه اش پذیرفته می شود و همه گناهانش بخشیده می شود .
 

 

 

 

نویسنده: ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:آیا, گریه, برامام حسین, گناهان, کوچک, یابزرگ, بابه, تعبیری, گناهان کبیره, وصغیره, انسان ,رامیبخشد,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

همه می‌دانند که دروغ گفتن می‌تواند شما را دچار مشکل کند. اکثر ما از کودکی این را یاد گرفته‌ایم. وقتی مادر و پدرمان می‌فهمیدند که این ما بودیم که آن تکه کیک شکلاتی را خوردیم، آن وقت بود که توی دردسر می‌افتادیم. اما اگر بقیه دروغ را متوجه نشوند و بتوانیم کارمان را پیش ببریم چطور؟ اگر این اتفاق بیفتد، احتمال دارد که دو باره و دو باره دروغ بگویید و اگر باز هم کارتان را پیش ببرد، دروغ گفتن به ابزاری مفید در زندگی‌تان تبدیل می‌شود. مسئله این است که دیر یا زود این رفتار ضداجتماعی تاثیرات خود را خواهد گذاشت. این دروغ‌ها کم‌کم بر روابط شما اثر می‌گذارد و مطمئناً تاثیراتی نیز بر سلامتیتان خواهد داشت.

ارتباط مغز و بدن

سیستم عصبی بدن به سیستم ایمنی ما متصل است، به همین دلیل منطقی است که مغز و احساسات ما می‌توانند پیام‌هایی بفرستند که بر سلامت ما تاثیر بگذارد. اگر بخواهیم ساده بگویید، بدن شما برحسب طریقه فکر کردن‌تان واکنش می‌دهد. وقتی افکاری مثبت داشته باشیم بدن‌مان اندورفین ترشح می‌کند؛ هورمون‌هایی که باعث می‌شوند حس خوبی پیدا کنیم. این مواد شیمیایی باعث تقویت و سالم بودن سیستم ایمنی بدن ما نیز می‌شوند. برعکس وقتی نگران و مضطرب هستیم و استرس داریم، بدنمان هورمون‌هایی مثل کورتیزول و نورپینفرین ترشح می‌کند.

کورتیزول قند خون را بالا می‌برد و سیستم ایمنی بدن را سرکوب می‌کند. نورپینفرین نیز باعث بالا بردن فشارخون و تند شدن ضربان قلب می‌شود.

پزشکان و محققین بر این عقیده هستند که کسی که دروغ می‌گوید، بالاخره با اضطراب، افسردگی، بیماری و حتی بیماری‌های روانی روبه‌رو خواهد شد.

 

چرا دروغ می‌گوییم؟

روانشناسان به ما می‌گویند که به این دلیل دروغ می‌گوییم که از عواقب گفتن حقیقت بیم داریم. احساس گناه بار سنگینی بر دوش افراد می‌گذارد به همین دلیل مردم دروغ می‌گویند که احمق یا ناتوان دیده نشوند یا کسی از دستشان عصبانی نشود.

دروغ گفتن آدم‌ها دلایل دیگری هم می‌تواند داشته باشد. افراد از مجازات می‌ترسند. ممکن است اعتبار و آبرویشان را از دست بدهند یا به آنچه که می‌‌خواهند نرسند و خیلی‌ها هم برای کنترل دیگران دروغ می‌گویند.

دروغگوها تصور می‌کنند که از خودشان محافظت می‌کنند اما این محافظت کردن خطرات و مشکلاتی را هم برای سلامتی آنها به دنبال خواهد داشت.

اول از همه اینکه، دروغ گفتن نیاز تلاش بیشتری نسبت به راست گفتن دارد. برای این که دروغ‌تان را باور کنند، باید با آن دروغ زندگی کنید، که به این معنی است که اول خودتان آن دروغ را باور کنید. فریب دادن خودتان کاری استرس‌زا است چون به خاطر آوردن حقیقت چیزی خیلی راحت‌تر از به خاطر آوردن جزئیات یک دروغ است. اگر در مورد موقعیتی که به آن دروغ منتهی شده از شما سوال شود، باید حرف‌هایتان یکدست باشد حتی اگر فرد مقابل شما را به چالش بکشد و بخواهد به شما اثبات کند که دروغ می‌گویید. ذهنی تیز بین و دقیق می‌خواهد که بتواند از هر دروغی طوری پشتیبانی کند که لو نرود. حتی قانع‌کننده‌ترین دروغگوها هم مدام نگران این هستند که دروغشان فاش نشود. همین اضطراب‌هاست که باعث می‌شود دچار زخم معده و سردرد شوید، نتوانید خوب بخوابید و پارانویا بگیرید.

دروغ گفتن نه تنها رفتاری ضداجتماعی است، دروغگوها معمولاً خودشان هم ضداجتماع می‌شوند. اگر دور و بر کسانی که به آنها دروغ گفته‌اند باشند، از آن آدم‌ها کم‌کم متنفر می‌شوند. حتی ممکن است آنها را مقصر مشکلات خودشان بدانند. جای تعجب نیست که دروع روابط کاری، ازدواج و دوستی‌های شما را خراب کند. اگر دروغی از شما فاش شود، اعتبار و آبروی شما به زیر صفر خواهد رفت. به خاطر همین از دست دادن اعتبار و دوستان است که افراد دروغگو دچار افسردگی می‌شوند.


نگران انتخاب حقیقت نباشید

اگر وسوسه شدید که دروغ بگویید، کمی ریلکس کنید. به خاطر داشته باشید که عواقب گفتن حقیقت بر جسم و ذهن شما خیلی ساده‌تر از عواقب گفتن دروغ است. انتخاب گفتن حقیقت فواید زیادی در بر دارد که یکی از آنها حفظ سلامتی جسمی و عقلی شماست.

با یک عذرخواهی ساده (اگر کار اشتباهی انجام داده باشید) و اقدام به جبران اشتباه، خیلی زود همه چیز رفع خواهد شد و دیگر لازم نیست مدام نگران فاش شدن دروغتان باشید.

خیلی ساده با گفتن حقیقت ماجرا و به گردن گرفتن مسئولیت کارهایتان، احترام دیگران را به دست می‌آورید و حتی ممکن است دیگران حمایت‌تان هم بکنند.

همچنین اعتبار راستگو بودن را به دست می‌آورید. البته درست است که ممکن است دیگران بفهمند که اشتباه کرده‌اید اما صداقت همیشه بهترین سیاست است و حداقل آن این است که از استرس فاش شدن دروغتان زخم‌معده نمی‌گیرید.

در این صورت دیگران هم با شما صادق‌تر خواهند بود و این مزایای زیادی دارد. دیگر نگران این نخواهید بود که ممکن است دیگران به شما دروغ گفته باشند.

اگر فرد صادق و راستگویی باشید، بر دیگران اثرگذارتر خواهید بود. مردم به شما اعتماد می‌کنند. شاید برعکس به نظر برسد اما افراد راستگو معمولاً بیشتر از افراد دروغگو به چیزهایی که در زندگی می‌خواهند دست می‌یابند و اگر به آنچه که می‌خواهید برسید، استرس کمتری در زندگی خواهید داشت.

اگر راستگو باشید، خوب بهتر و راحت‌تری هم خواهید داشت، سالم‌تر غذا خواهید خورد و همه این‌ها باعث می‌شود ظاهر بهتری پیدا کنید.

 

برای سالم بودن، صادق باشید

یادتان باشد، دروغ‌تان چه مصلحتی باشد، چه اغراق کردن یک چیز یا چه یک دروغ کامل درست و حسابی، هرچه که باشد یک دروغ است.

خیلی وقت‌ها نمی‌فهمیم که چیز ساده‌ای مثل انتخاب کلماتی که بر زبان می‌آوریم، می‌تواند باعث مریض شدن ما شود اما حقیقت دارد. دروغ زندگی و سلامتی شما را بر هم می‌زند اما حقیقت بدن و روحتان را تقویت می‌کند.

پس اجازه ندهید که ترس بر رفتارهای شما و انتخاب کلماتی که بر زبان می‌آورید

 

نویسنده: ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:اثرات ,دروغ گفتن, بر ,سلامتی, انسان,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

يكى آن كه چون خودش بر خلاف حقيقت‏سخن مى‏گويد، در باره دگران هم،همين نظر را پيدا مى‏كند (كافر همه را به كيش خود پندارد). دگران را مانند خود ديدن‏تا حدى طبيعى بشر است، هر چند اين فكر غلط است ولى تا حدى طبيعى است.كسى كه به راست گويى عادت كرده باشد، در نخستين بار با هر كس رو به رو شود، سخن او را راست مى‏پندارد.

 

 

 

 

 

دومين چيزى كه ممكن است موجب سوء ظن دروغ گو به دگران گردد، عكس‏العمل است. او وقتى مى‏بيند، دگران نسبت‏به او، خوش بين نيستند و سلب اعتمادكرده‏اند، در او هم چنين حالتى پيدا مى‏شود تا به آنان بدبين شود و از آن‏ها سلب‏اعتماد كند. تعصب و خود خواهى نيز موجب مى‏شود كه در برابر اين دشنام روانى‏مردم، او هم به آن‏ها نيز همان دشنام روانى را بدهد و به آن‏ها با ديده سوء ظن بنگرد.


 

 

 

 

زيان روانى ديگرى كه ممكن است‏بر اثر دروغ، نصيب دروغ گو بشود، سوء ظن‏به مردم است. اين بيمارى روانى بر اثر دو چيز در دروغ گو، مسكن مى‏گزيند:

سوء ظن

در هر دو صورت، بر اثر يك دروغ، دروغ‏هايى مى‏گويد و اين مارى كه‏خوش‏خط و خالش پنداشته، مارهايى ديگر زاييده است كه همگى او را مى‏گزند ونيش مى‏زنند. گاه مى‏شود كه براى حفظ دروغ او، دوستانش، خويشانش، كارمندانش‏به دروغ‏گويى مى‏افتند.

دروغ گو، مجبور است‏براى حفظ دروغ خود، باز هم دروغ بگويد يا بايستى‏همان دروغ نخستين را دوباره بگويد، بلكه در دفعات بعد، تاكيدش را بيش‏تر قراردهد يا بايستى دروغ ديگرى بسازد كه جلوگيرى از كشف دروغ نخستينش كند.

در ميان گناهان، گناهى را سراغ ندارم كه وجودش مستلزم تكرار آن گردد.هر دروغى، دروغ‏هايى در پى دارد.

دروغ، دروغ مى‏زايد

همان طور كه ميكرب پيوره در دهان پيدا شد، بيش‏تر اعضاى داخلى در خطرمى‏افتند، گند دروغ كه بر زبان راه يافت، تمام پيكر را در خطر گند گناه و تعفن قرارمى‏دهد.

تا پاك شود دهانت از گند.

گند است دروغ از آن حذر كن.

وز گفت دروغ لب فرو بند.

بر كذب، دهان خود ميالاى.

از دروغ بپرهيزيد، سرانجام دروغ، پرده درى است و سرانجام پرده درى آتش‏دوزخ است.»

«اياكم و الكذب، فان الكذب يهدي الى الفجور و الفجور يهدي الى النار; (2) .

چنين كسى خطرناك‏ترين روز را در جلو خواهد داشت و دنياى تيره و تارى درانتظارش خواهد بود و در آتش دنيا و آخرت خواهد سوخت، چه خوش فرمود،پيشواى بزرگ ما:

اگر كشف دروغ، روحيه دروغ گو را متزلزل نكند و او همچنان به دروغ گويى‏ادامه دهد، كشف‏هاى پى در پى، شرم را از او مى‏برد و وى را دروغ گوى‏حرفه‏اى مى‏سازد و ديگر، از آن كه عيبش آشكارا شود، ابايى ندارد. با خود مى‏گويد:هر چه بادا باد، آب كه از سر گذشت، چه يك نى و چه صد نى، من كه گناهم‏بر ملا گرديد و دروغ براى پنهان ساختن آن سودى نداد، بلكه رسوايم ساخت، حال‏هر چه مى‏شود بشود، ديگر چرا خود را محدود كنم و از گناه بپرهيزم، مردم كه همه‏مرا شناخته‏اند، پنهان ساختن چه سودى دارد و ديگر نه از ارتكاب گناه ابايى دارد و نه‏از فاش شدن آن.

حال ديگرى كه ممكن است‏بر اثر كشف دروغ، نصيب دروغ گو شود، پرده درى‏و بى شرمى است.

پرده درى و بى شرمى

ب) نوميدى بر او مسلط خواهد شد و كسى كه نوميدى بر او حكومت كند،سرانجامش معلوم نيست.

الف) روحيه‏اش متزلزل شده و اتخاذ تصميم براى او دشوار مى‏شود و ازموفقيت‏خود نوميد مى‏گردد، زيرا تنها راهى كه مى‏پنداشته به مقصدش مى‏رساند،دروغ بوده، آن هم كه بسته شده است. او اگر شايستگى داشت كه از راه ديگر به مقصدبرسد به وسيله دروغ متشبث نمى‏گرديد و نيازى به دروغ گفتن نداشت، او خواسته‏بود بدين وسيله جبران نالياقتى خود را كرده باشد و از اين راه به اميدى رسيده باشد;راه شايستگى كه بر او مسدود بود، راه دروغ هم كه سد گرديد، ديگر به چه وسيله‏اى‏به منظور خود برسد؟

وقتى كه دروغى از دروغ گو، كشف گرديد، ضربتى بر مغز او فرود مى‏آيد، زيرامنظورى كه از دروغ گفتن داشته، بر ضد آن نتيجه گرفته است، در اين موقع اگردروغ گوى حرفه‏اى نشده باشد، يكى از دو حال، نصيبش مى‏گردد:

نوميدى

چيز ديگرى كه موجب فراموشى دروغ مى‏شود، آن است كه مطلبى در حفظمى‏ماند كه مورد اهتمام شخص باشد. كسى كه كارش دروغ گويى گرديد، چندان به‏دروغ خود اهتمامى نمى‏دهد. دروغ براى او امرى است عادى، هر موقع كه بخواهد،باز هم دروغ مى‏گويد و دروغ‏هاى او در حد معينى متوقف نمى‏شود و دروغ براى‏دروغ گوى حرفه‏اى نامتناهى عددى است، در نتيجه كم‏تر در خاطرش مى‏ماند وفراموش مى‏شود.

كثرت دروغ و پشت‏سر هم دروغ گفتن هم فراموشى مى‏آورد، زيرا دروغ‏هاى‏جديد، آثار دروغ‏هاى قديم را از مغز محو مى‏كند.

دانشوران روان شناس مى‏گويند: كثرت محفوظات موجب فراموشى است.محفوظ جديدى كه مى‏آيد، محفوظ قديم را از صفحه مغز پاك مى‏كند.

شايد يكى از علل فراموشى دروغ گو، همانى است كه به آن اشاره كرديم كه دروغ،وجود واقعى در خارج و در مغز ندارد; واقعيت دروغ همان جعل مى‏باشد. امورى كه‏در ذهن وجودشان تابع جعل و اراده است، مادامى كه مورد اراده هستند وجود جعلى‏آن‏ها محفوظ است، همان اندازه كه غفلتى پيدا شد، وجود جعلى معدوم مى‏شود و درمغز هم بقا ندارد و ياد آورى آن دشوار است و احتياج به جعل دومى دارد، بنا بر اين‏دروغ نمى‏تواند براى خود، در حافظه جايى باز كند كه محو نشود.

در مثل است كه دروغ گو، كم حافظه مى‏شود; دروغى كه گفته به يادش نمى‏ماند وفراموشش مى‏شود و هنگامى كه بار دگر خواست از آن سخن بگويد، جور دگرخواهد گفت، در نتيجه دروغش كشف مى‏شود.

از چيزهايى كه خدا به زيان دروغ گويان كمك كرده فراموشى است.»

«ان مما اعان الله (به) على الكذابين، النسيان; (1) .

امام ششم مى‏فرمايد:

فراموشى نيز يكى از بيمارى‏هاى روانى است كه دروغ گو بدان گرفتار مى‏شود.

فراموشى

نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:زيان‏هاى ,روانى, دروغ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عبادت هاى باطل

گفتيم كه بندگى و اطاعت و عبادت ، تنها در برابر آفريدگار جهان شايسته و رواست و هر پرستشى نسبت به هر پديده يا انسان و موجودات ديگر، باطل است . اين عبادت هاى ناروا، بيشتر از راه جهالت ، يا دورى از هدايت هاى انبيا پيش مى آيد.


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:عبودیت, نه, عبادت,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

وصیت پیغمبراکرم(صلی الله و علیه و آله) به حضرت علی(علیه السلام)

 یا علی! چهار چیز است که در هر کس وجود داشته باشد خداوند برای او خانه ای در بهشت بنا کند:

۱- کسی که یتیمی را سرپرستی کند.

۲- کسی که به ناتوانی ترحم کند.

۳- کسی که به پدر و مادر خود مهر ورزد.

۴- کسی که با زیر دستان خود مدارا کند.

یا علی! سه چیز است که هر کس که خدای عزوجل را با داشتن آنها دیدار کند از برترین مردم است:

۱- کسی که دستور خدا را در آنچه بر او واجب کرده انجام دهد چنین کسی از زمره عابدترین مردم است.

۲- کسی که از محرمات الهی اجتناب کند از پرهیزکارترین مردم است.

۳- کسی که به آنچه

 

 

خداوند

روزیش کرده قانع باشد از بی نیازترین مردم است.

 

وصایای پیامبر اکرم(ص)،ص۲۰ و۲۱.

 

 

 

 

 

 


 

نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:وصیت, پیغمبر, به, حضرت علی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

ابن‌سینا علل ترس‌ از مرگ‌ را یكی‌ از امور ذیل‌ می داند:

1ـ با مرگ‌، حقیقت‌ و زندگی‌ (ظاهری‌ دنیوی‌) آدمی‌ برچیده‌ می‌شود. 2ـ ندانستن زمان مرگ 3ـ مبهم و ناشناخته بودن مرگ 4ـ تجربه ‌مرگ‌ انفرادی‌ و فردی‌ است‌ نه‌ جمعی ‌ 5ـ مرگ‌ موجب‌ جدایی‌ انسان ‌از متعلقات‌ و دوستان‌ و خویشاوندان‌ می‌شود. 6ـ مرگ موجب از بین رفتن آرزوهای انسان است.


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:علل, هراس, از, مرگ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است
ضمن تشکر از بازدید شما دوست عزیز از سایت روستای آزادوار
داود