از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار .گاندی
کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.بنجامین فرانکلین

| صفحه اصلی | گالری عکس | آموزش | تازه ها | اوقات شرعی روستا | آب و هوای روستا | نقشه هوایی روستا | تالار گفتگو | دانلود | پیوندها | تماس با ما |

محمد رضا داورزنی روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: کاهش هزینه های تولید، جلوگیری از تغییر رنگ بذر هندوانه، افزایش کیفیت بذر هنگام جداسازی، مجهز بودن به سیستم بوجار و مکش آب اضافی، مخزن استیل 500 کیلو گرمی ذخیره بذر، قابل دسترس بودن خدمات پس از فروش، ارزان بودن نسبت به مشابه خارجی و انجام همزمان بذرگیری در سطح مزرعه از مزیت های دستگاه بذرگیر هندوانه می باشد.

وی گفت: سطح زیرکشت هندوانه بذری بخش عطاملک جوین 870 هکتار می باشد که 680 هکتار آن بصورت آبی با متوسط عملکرد 900 کیلو گرم بذر و190هکتار بصورت دیم با میانگین عملکرد 350 کیلو گرم در هکتار می باشد.

وی اظهارداشت: پیش بینی می شود در سال جاری حدود 678 هزار کیلو گرم بذر هندوانه در این بخش از شهرستان جوین تولید شود.

وی به مشکلات بذرهندوانه جوین اشاره کرد و گفت: یکی از مشکلات عمده تولید هندوانه بذری جوین دستمزد زیاد برای استحصال بذر می باشد که همه ساله با همزمان شدن برداشت محصولات کشاورزی منطقه با کمبود شدید نیروی انسانی و افزایش قیمت دستمزدها مواجه می باشیم.

وی افزود: توسعه کشتهای مکانیزه و استفاده از ماشین آلات کشاورزی در اراضی این منطقه می تواند در کاهش هزینه های موجود، افزایش درآمد و ترغیت کشاورزان به کشت محصول هندوانه موثر باشد.

منبع:سبزوار نیوز

نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:تولید پیشرفته بذر هندوانه , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 سیدرضا نورانی درخصوص عرضه محصولات ارگانیک کشاورزی به کشورهای دنیا، اظهارداشت: با برنامه ریزی انجام شده ایران در سال تولید ملی، حمایت از کار  وسرمایه ایرانی، 24 قلم از محصولات کشاورزی را با گواهی بین المللی ارگانیک به بازار 80 میلیارد دلاری محصولات ارگانیک جهان عرضه خواهد کرد.


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:صادرات محصول, کشاورزی ,ارگانیک , سالجاری, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

علم بهتر است یا ثروت؟

این سوال کلیشه ای را بسیار دیده و شنیده اید . به نظر شما کدام بهتر است؟

   1- علم         2- ثروت

شاید اکثر مردم گزینه 1 را به عنوان جواب صحیح انتخاب کنند. اما من به گزینه 2 رای می دهم!.

تعجب نکنید. بهتر است روی کلمه ثروت بیشتر فکر کنیم.

راستی ، تعریف شما از ثروت چیست؟ 

در زندگی ما همه چیز بستگی به افکارمان دارد. اینکه با شنیدن یک حرف یا جمله برداشت ما از آن چگونه باشد.

من فرمول زیر را برای خودم به عنوان فرمول ثروت معرفی کرده ام:

ثروت = علم + پول + خانواده + سلامتی +......+( n به توان بینهایت) خوبی ها

و بهترین ثروتها داشتن چیزی است که خداوند هم حتی آن چیز را ندارد!.

پس من بسیار ثروتمندم چون چیزی دارم به نام (خدا)

نویسنده: ׀ تاریخ: شنبه 22 مهر 1391برچسب:علم ,بهتر, است ,ثروت,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

بالاخره نتایج نهایی سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ به تفکیک شهرستان در استان خراسان رضوی اعلام شد.

 

 بر این اساس جمعیت شهرستان جغتای در سال گذشته ۴۷۹۲۰ نفر بوده که از این میزان ۲۳۹۹۴ نفر را مردان و ۲۳۹۲۶ نفر را زنان تشکیل می دهند.

 

همچنین ۸۲۱۲ نفر از جمعیت در شهر جغتای ساکن هستند و ۳۹۷۰۸ نفر در نقاط روستایی زندگی می کنند. 

 

بر همین اساس تعداد خانوارهای شهری و روستایی جغتای به ترتیب ۲۰۶۰ و ۱۱۱۴۰ خانواده و خانواده های غیر ساکن صفر اعلام شده است.

نویسنده: ׀ تاریخ: شنبه 22 مهر 1391برچسب:سرشماری جغتای, آمار جغتای, مردم جغتای, جغتای , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

خبر خوش دستگیری باند سارقان دستگاه خودپرداز بانک کشاورزی جغتای امروز رسانه ای شد.

 

 این سارقان ۱۴ اسفند با از کار انداختن دوربین های مدار بسته دستگاه خودپرداز را تخریب و مبلغ ۱۶۲ میلیون ریال سرقت کرده بودند با تلاش هفت ماهه ماموران پلیس آگاهی جغتای در دام پلیس گرفتار و دستگیر شدند.

نویسنده: ׀ تاریخ: شنبه 22 مهر 1391برچسب:سارقان بانک جغتای, سارقان جغتای, دزدان بانک کشاورزی جغتای, شهرستان جغتای , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

خاطرات زمستان را به بهار نیاور!

برفها آب شده بودند و دیگر خبری از سرمای زمستان نبود. فصل یخبندان تمام شده بود و کم کم اهالی دهکده شیوانا می توانستند از خانه هایشان بیرون بیایند و در مزارع به کشت وزرع بپردازند. همه از گرمای خورشید بهاری حظ می کردند و از سبزی و طراوت گیاهان لذت می بردند ...

در آن روز، شیوانا همراه یکی از شاگردان از مزرعه عبور می کرد. پیرمردی را دید که نوه هایش را دور خود جمع کرده و برای آنها در مورد سرمای شدید زمستان و زندانی بودن در خانه و منتظر آفتاب نشستن صحبت میکند.

شیوانا لختی ایستاد و حرفهای پیرمرد را گوش کرد و سپس او را کنار کشید و گفت:"اکنون که بهار است و این بچه ها در حال لذت بردن از آفتاب ملایم و نسیم دلنواز بهار هستند، بهتر است روایت یخ و سرما را برای آنها نقل نکنی! خاطرات زمستان، خوب یا بد، مال زمستان است. آنها را به بهار نیاور! با این حرف تو بچه ها نه تنها بهار را دوست نخواهند داشت بلکه از زمستان هم بیشتر خواهند ترسید و در نتیجه زمستان سال بعد، قبل از آمدن یخبندان همه این بچه ها از وحشت تسلیم سرما خواهند شد.

به جای صحبت از بدبختی های ایام سرما، به این بچه ها یاد بده از این زیبایی و طراوتی که هم اکنون اطرافشان است لذت ببرند. بگذار خاطره بهار در خاطر آنها ماندگار شود و برایشان آنقدر شیرین و جذاب بماند که در سردترین زمستان های آینده، امید به بهاری دلنواز، آنها را تسلیم نکند. پیرمرد اعتراض کرد و گفت :"اما زمستان سختی بود"

شیوانا با لبخند گفت:"ولی اکنون بهار است. آن زمستان سخت حق ندارد بهار را از ما بگیرد. تو با کشیدن خاطرات زمستان به بهار، داری بهار را نیز قربانی می کنی! زمستان را در فصل خودش رها کن!


-----------------------------------------------------------------------------------

رابطه کش شلوار و پیشرفت‎

 

یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یك موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاكی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یك مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاك قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، باز یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!
طرف كم میاره، راهنما میزنه كنار به موتوریه هم علامت میده بزنه كنار. خلاصه دوتایی وامیستن كنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی كل مارو خوابوندی؟! موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه ... كش شلوارم گیر كرده به آینه بغلت ...

نتیجه اخلاقی : اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده


-----------------------------------------------------------------------------------

خاطرات دو دوست قدیمی

 

دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند. در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند. دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون اینکه حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت: "امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زد." آنها به راه خود ادامه دادند تا اینکه به دریاچه ای رسیدند. تصمیم گرفتند در آب کمی شنا کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند.

همچنانکه مشغول شنا بودند ناگهان همان دوستی که سیلی خورده بود حس کرد گرفتار باتلاق شده و گل و لای وی را به سمت پایین میکشد. شروع به داد و فریاد کرد و خلاصه دوستش وی را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد. مرد که خود را از مرگ حتمی نجات یافته دید، فوری مشغول شد و روی سنگ کنار آب به زحمت حک کرد: "امروز بهترین دوست زندگیم مرا از مرگ قطعی نجات داد." دوستی که او را نجات داده بود وقتی حرارت و تلاش وی را برای حک کردن این مطلب دید با شگفتی پرسید: "وقتی به تو سیلی زدم روی شن نوشتی و حال که تو را نجات دادم روی سنگ حک میکنی؟"

مرد پاسخ داد: "وقتی دوستی تو را آزار میدهد آن را روی شن بنویس تا با وزش نسیم بخشش و عفو آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولی وقتی کسی در حق تو کار خوبی انجام داد، باید آنرا در سنگ حک کنی تا هیچ چیز قادر به محو کردن آن نباشد و همیشه خود را مدیون لطف وی بدانی."

نتیجه اخلاقی : یاد بگیریم آسیبها و رنجشها را در شن بنویسیم تا فراموش شود و خوبی و لطف دیگران را در سنگ حک کنیم تا هیچ گاه فراموش نشود.


-----------------------------------------------------------------------------------

گل صداقت و راستگویی

 

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند.
وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد، چون دختر او بطور مخفیانه عاشق شاهزاده بود.
دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت.
مادر گفت : تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا.
دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند. اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.
روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت : به هر یک از شما دانه ای میدهم.
هر کسی که بتواند در عرض شش ماه، زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود.
دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت.
سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، و گلی نروئید.

بالاخره روز ملاقات فرا رسید.
دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هم هر کدام گل بسیار زیبائی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند.

لحظه موعود فرا رسید.
شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود.
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.

شاهزاده توضیح داد : این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده، که او را سزاوار همسری امپراطور می کند : گل صداقت ...
همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند و امکان نداشت گلی از آنها سبز شود !!!


برگرفته از کتاب پائولو کوئلیو

-----------------------------------------------------------------------------------

کلاه فروش

 

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.

سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد و او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری ؟!


-----------------------------------------------------------------------------------

آدم از وسط نصف بشه ولی ضایع نشه !

 

یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده !
به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت، در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند.
احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره، لابد فقط به آدم های باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده !
بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چی هستن !
با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!
کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست !
اما دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : آقای محترم ! بفرمایید !
قند تو دلم آب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟
.
.
.
.
.
.

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !


-----------------------------------------------------------------------------------

یکی از بستگان خدا

 

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.

در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.

خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!

پسرک برگشت و به سمت خانم رفت... چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد. پسرک با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟

- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!


-----------------------------------------------------------------------------------

نبوغ


در یك شركت بزرگ ژاپنی كه تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت، یك مورد به یاد ماندنی اتفاق افتاد:
شكایتی از سوی یكی مشتریان به كمپانی رسید. او اظهار داشته بود كه هنگام خرید یك بسته صابون متوجه شده بود كه آن قوطی خالی است.

بلافاصله با تاكید و پیگیریهای مدیریت ارشد كارخانه این مشكل بررسی، و دستور صادر شد كه خط بسته بندی اصلاح گردد و قسمت فنی و مهندسی نیز تدابیر لازمه را جهت پیشگیری از تكرار چنین مسئله ای اتخاذ نماید.

مهندسین نیز دست به كار شده و راه حل پیشنهادی خود را چنین ارائه دادند : پایش (مونیتورینگ) خط بسته بندی با اشعه ایكس بزودی سیستم مذكور خریداری شده و با تلاش شبانه روزی گروه مهندسین،‌ دستگاه تولید اشعه ایكس و مانیتورهائی با رزولوشن بالا نصب شده و خط مزبور تجهیز گردید. سپس دو نفر اپراتور نیز جهت كنترل دائمی پشت آن دستگاهها به كار گمارده شدند تا از عبور احتمالی قوطیهای خالی جلوگیری نمایند.

نكته جالب توجه در این بود كه درست همزمان با این ماجرا، مشكلی مشابه نیز در یكی از كارگاههای كوچك تولیدی پیش آمده بود اما آنجا یك كارمند معمولی و غیر متخصص آنرا به شیوه ای بسیار ساده تر و كم خرج تر حل كرد : تعبیه یك دستگاه پنكه در مسیر خط بسته بندی تا قوطی خالی را باد ببرد !!!


-----------------------------------------------------------------------------------

فرعون و شیطان


فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد.
روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.
فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد.
شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!
بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟
پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟
شیطان پاسخ داد: زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید.
نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:داستان,کوتاه, خواندنی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مشهدمتولد شد. پدرش ملا حسین هروی بود. وی در مشهد علوم مقدماتی و سطوح را فرا گرفت. بسال ۱۲۷۷ قمری در سبزوار از حاج ملا هادی سبزواری فلسفه آموخت. پس از آن در سن بیست و دو سالگی،. به تهران رفت و نزد ملا حسین خویی و میرزا ابوالحسن جلوه به تحصیلات تکمیلی اش در حکمت و فلسفه پرداخت. سپس عازم نجف شد و نزد شیخ انصاری و حاج سید علی شوشتری و میرزای شیرازی و شیخ راضی نجفی و میرزا مهدی قزوینی مشغول تحصیل شد. ملا محمد کاظم خراسانی پس از فراگیری علوم دینی در نجف و کفایة الاصول است که اکنون در دوره‌های عالی حوزه تدریس می‌شود و از موجزترین، منقح ترین و مرتب ترین رسائل و کتب اصولی مسلمانان است.صدها نفر از شاگردان اخوند تقریرات فقه و اصول ایشان را نوشته اند که بسیاری از انها هنوز موجود میباشد و شایسته است لا اقل یک دوره کامل از فقه ایشان چاپ شود .

 

منبع : ویکی پدیا

 

نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:آخوند ,خراسانی ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

الله يار خان قليچي كه بود؟

 

 الله يار خان رييس نيرومند يكي از طوايف قليچي و حاكم مستقل سبزوار و جوين بود . وي سبزوار و مزينان را تقويت كرد و شهري مستحكم به نام آق قلعه در دره ي جوين بنا نهاد. الله يار خان در زمان سلطنت فتحليشاه يعني درحدود 200 سال پيش اعلام خودمختاري ميكند و حكومت بر دو ناحيه سبزوار و جوين را بدست مي گيرد و در سال 1226 شمسي ، به همراهي پسرش علي مراد و نوه اش سليمان خان به شورش سالار در خراسان مي پيوندد . سرانجام هر سه انها دستگير و به تهران فرستاده مي شوند و اين رويداد موجب پايان حكومت آنها ميشود. 


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:الله ,يار, خان ,قليچي,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اثرات کودهای شیمیایی بر سلامت انسان

بررسي هاي علمی نشان می دهد که در کشور ما از کودهای شیمیایی «ازته» یا «نیترات آمونیوم» به طور بی رویه استفاده می شود. مصرف  بی رویه این کودها باعث تجمع نیترات در گیاه و ورود این ترکیبات سرطان زا به بدن انسان مي شود.

مواد غذایی و میوه های مصرفی به طور استاندارد باید حداكثر حاوی --- نیترات باشد. اما متأسفانه در تحقیقات به عمل آمده، این ميزان تا ده برابر در محصولات دیده شده است.

«نیترات ها» و «نيتريت ها» از چند منشأ به بدن انسان وارد می شوند؛

1. صنایع غذایی به عنوان مواد نگه دارنده

2. تجمع نیترات در گیاهان و خوردن آنها

3. آب های آلوده

آیا می دانید؟

• در ایران سالانه ---- لیتر سم بر روی محصولات کشاورزی ریخته می شود

• مقدار سرانه ورود سم به بدن انسان در طی سال ----

• شایع ترین صدمات به بدن انسان سرطان کبد، پروستات، رحم ----  می باشد

• دولت در سال 1389 یک هزار میلیارد تومان یارانه برای تأمین کود شیمیایی پرداخته است.

• تا کنون آب و خاکِ بیش از یک میلیون هکتار از زمین های کشاورزی کشور، آلوده به سموم کشاورزی شده است.

• 70 درصد بیماری ها، ناشی از تغذیه نادرست است.

• مواد غذایی ناسالم، باعث 250 نوع بیماری در انسان می شود.

 جذب آفت کش در بدن، می تواند باعث بروز مشکلاتی برای سلامتی انسان شود (مثل سوزش چشم). در صورت جذب بیشتر ومسمویت سیستمیک، مشکلات دستگاه تنفسی به وجود مي آيد که در آخر ممکن است به مرگ بیانجامد.

تماس غیر مستقیم با آفت کش ها، ناشی از خوردن غذاهایی است که سموم آفت کش در آن نفوذ کرده اند. اين غذاها می تواند باعث افزایش مواد سمی در بدن انسان شود. البته در صورت قرار داشتن طولاني مدت در معرض این آفت کش ها، احتمال بروز بیماری، بيشتر است.

 

منبع : سامانه ترویج کشاورزی خراسان رضوی

 

 

نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:اثرات کودهای, شیمیایی ,سلامت, انسان,اثرات کودهای شیمیایی بر سلامت انسان, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

با توجه به آفات خربزه در شهرستان فایل پی دی اف آموزشی شناخت و کنترل آفت مگس خربزه برای استفاده کشاورزان محترم قرار داده شد.

دانلود فایل تصویری

دانلود فایل pdf

نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:کنترل, آفت, مگس ,خربزه ,کنترل ,آفت, مگس ,خربزه, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صادرات خربزه به كشورهاي حاشيه خليج فارس
پس از اجراي طرح موفقيت آميز توليد محصولات سالم در استان خراسان رضوي ، يك كشاورز شهر سلامي شهرستان خواف موفق شد خربزه سالم و بدون باقي مانده سموم را توليد و محصول خود را به بازارهاي مصرف كشورهاي حاشيه خليج فارس صادر كند.مهندس هروي مجري طرح توليد خربزه سالم در اين باره گفت : متأسفانه براي توليد خربزه از اولين روز كاشت تا آخرين روز برداشت حداقل 13 بار سم پاشي صورت مي گيرد كه محصول مزارع سم پاشي شده از نظر بهداشتي و باقي مانده سموم از سلامت مصرف برخوردار نيست . وي افزود : در طرح توليد محصول سالم ، خربزه تنها 3 بار سم پاشي مي شود و 22 روز پيش از برداشت محصول سم پاشي قطع مي شود در نتيجه محصول برداشت شده فاقد باقي مانده سموم است . هروي گفت : با همكاري استانداري خراسان رضوي ميزان 2 تن محصول سالم خربزه به قطر ارسال شد و در كمتر از 24 ساعت از كشور قطر اطلاع داده شد كه ميادين تره بار آن كشور خواهان ارسال 100 تن محصول خربزه سالم هستند.

منبع : سامانه آموزش کشاورزی خراسان رضوی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:کنترل, آفات, بدون, سموم ,شیمیایی ,کشاورزی ا,رگانیک ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

حشره کش های گیاهی :

تعداد زیادی از گیاهان روی حشرات خاصیت ضد تغذیه و کشندگی دارند.

ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:کنترل, آفات, بدون, سموم ,شیمیایی ,کشاورزی ا,رگانیک ,حشره کش گیاهی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دستیابی به آرزوها، نتیجه تلاش و پشتکار یک کارآفرین

احد عظیم زاده یک کارآفرین است که همچون بیشتر ما بهمن آبادی ها در روستایی محروم به دنیا آمده و با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کرده است. او در کودکی آرزوهایی داشته اما هیچ گاه به مخیله اش خطور نمی کرده که آن رویاها را عملی ببیند، اما با پشتکار و تلاش واقعی و راستین، به آنچه فکر می کرده دست یافته است. ماجرای زندگی اش را از زبان خودش بخوانید:

ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:دستیابی ,آرزوها,نتیجه ,تلاش ,پشتکار,کارآفرین,احد, عظیم زاده ی,کارآفرین,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است
ضمن تشکر از بازدید شما دوست عزیز از سایت روستای آزادوار
داود