از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار .گاندی
کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.بنجامین فرانکلین

| صفحه اصلی | گالری عکس | آموزش | تازه ها | اوقات شرعی روستا | آب و هوای روستا | نقشه هوایی روستا | تالار گفتگو | دانلود | پیوندها | تماس با ما |

درباره کاری که حسین(ع) درتاریخ کرده است بسیار سخن گفته اند و بسیار نوشته اند و می گویند و می نویسند. قدما به گونه ای آن را توجیه کرده اند و متجددین روشنفکر به گونه ای دیگر ؛ اما من به تازگی متوجه شدم که امکان ندارد کاری را که حسین(ع) کرده است بفهمیم مگر اینکه بفهمیم که شهادت چیست؟


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 11 آذر 1387برچسب:مکتب, شهادت,دکتر ,علی, شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

حسین وارث آدم

حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.

این روح حسین بود که تشنه جام های لبیک بود و گرنه جسمش را ازهمان هنگام که حجۀالوداعش را در عرفات ناتمام گذارد، پاره پاره و مُثله شده دیده بود ومی دانست که می میرد.

حسین، تشنه آب نبود، همچنان که عباس نبود.

جایی خواندم که مبارزان بزرگ، آن قدر می جنگند که دیگر بدنشان جایی برای زخم خوردن نداشته باشد؛ به یاد عباس افتادم و دیدم او بزرگترین مبارز است، عباس جنگید  تا جایی که دیگر بدنش جایی برای زخم خوردن نداشت؛ عباس، تشنه آب نبود، تشنه اعتقادش بود و شهادت و پرواز و لبیک حسین که وارث آدم بود.

یک نگاه احساسی، حرکتی ستاب زده و زود میرا[ست]، اما یک نگاه ذهنی و متفکر، متحرک است و محرک؛ و حسین، تشنه لبیک همین نگاه بود.

حسین، تشنه آب نبود، تشنه شناخت بود،

می خواست بداند آیا کسی خارج از ادای کلمات فهمید عمق دعای عرفه را؟

کسی فهمید چرا عرفات نا تمام ماند و به منا نرسید؟

کسی فهمید چرا حسین نه در منا که در نینوا به قربانگاه رفت و ثارالله شد؟

حسین تشنه آب نبود، تشنه لبیک بود و فهم و تفکر و معرفت ما از دین و اعتقادش، که برایش جنگید، و عقل آبی بودا را به منطق سرخ سهروردی پیوند زد و به خدایش هدیه کرد.

حسین، رویش درخت عصیانی بود که از پستی این دنیای کوتاه تا ماورا سربرداشت ... .

حسین، بیشتر از آب، تشنه لبیک بود، اما افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

استاد دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:حسین ,وارث, آدم,دکتر, علی ,شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

علی علی علی .: عيد غدير مبارکباد

....این است که علی در میان پیروانش هم تنهاست این است که علی در اوج ستایشهایی که از او می شود مجهول مانده  است.

درد علی دوگونه است : یک درد دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس مس کند و درد دیگر دردی است که او را تنها درتنها در نیمه شبهای خاموش به دل می گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می کند.

اما این درد علی نیست

دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است (( تنهایی )) است که ما آن را نمی شناسیم !

باید این درد را بشناسیم نه آن درد را!

که علی درد شمشیر را احساس نمی کند

و....ما

درد علی را احساس نمی کنیم.

...علی میثم خرما فروش را که خرماهای خوب را از بد سوا کرده و بدو قیمت مختلف می فروخت می بیند و برآشفته به او می گوید (( چرا بندگان خدا را تقسیم می کنی؟))...

....جامعه اسلامی به یک آتش فکری انقلابی احتیاج داردبه (( مکتب )) و جامعه اسلامی در برابر استعمار به (( وحدت )) احنیاج دارد و توده های مسلمان در نظام تبعیض به (( عدالت )).

این است که :

به علی

احتیاج دارد

....علی در برابرمان ايستاده، شناختش از مسئوليت سرشارمان می کند. پس به جای شناخت علی و قبول مسئوليت، راه حلی می جوييم و می يابيم!!

به جای شناخت علی و زندگيش و خواندن و فهم نهج البلاغه اش، حب اش را بگير و شناختش را رها کن! چرا که حب علی بدون شناخت ايجاد مسئوليت نمی کند.

علی مجهول و نا شناس مانند بتی هست که می پرستيمش، بی آنکه ميان ما و او هيچ ارتباطی وجود داشته باشد.

بی شناختن ، علی چون ديگران است!

....هرچه می خواهی گريه کن، هو بکش ، عشق و محبت بورز؛ بی اندکی شناخت، علی را فرشته کن، خدايش کن ، نمی تواند ذره ای در زندگيت تاثير داشته باشد و بايستنی بر دوشت بگذارد !

فقط نشناسش !! چرا که شناختش مسئوليت آور است! ....

 .... (( شیعه علی بودن )) مسولیتهای سنگینی را بر دوش انسان بار می کند – مسولیتی که از همه مسولیتهایی که مکتبهای آزادیخواهیعدالتخواهی و آزادیبخش بر دوش معتقدان و پیروان خود می نهد – سنگینتر است.

 

 شناخت علی (( ذهنیت)) است . حب علی (( احساس)) است . اما تشیع علی ((عمل)) است.

 

م آثار ۲۶- علی

 

 

نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 22 آبان 1385برچسب:علی,عید, غدیر ,دکتر, علی, شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

معبد تشنه خون است.

همیشه پرستش با خون،با قربانی،همراه بوده است.اسماعیل!این ذبیح مقدست!ابراهیم را ببین. فرزند دلبندش را در عشق قربانی می کند. کارد را بر حلقوم پاره جگرش می نهد. فرزندی را که به عمری،با رنج ها و امید ها پرورده است،به دست خود زبح می کند!

عشق همواره تشنه «اخلاص» است.نیمه روشنفکران بی درد و دل،خرده می گیرند که قربانی چرا؟ معبد به قربانی چه نیازی دارد؟خدا چرا خون را دوست بدارد؟

شگفتا!شگفتا!چرا نمی فهمند؟این او نیست که خون می طلبد،قربانی می خواهد؛این عاشق است که به آن سخت نیازمند است. می خواهد به او،نه،به خودش،به دلش،ایمان اش،نشان دهد که::

«من اسماعیل ام را نیز قربانی تو می کنم»!نشان دهد که من در دوست داشتن،در ایمان،مطلق ام!«مطلق»!

آن چه را در همه آفرینش نیست،آنچه را طبیعت از داشتن اش محروم است، از ساختن اش عاجز است،من دارم؛من می آفرینم.

ای عشق!من تشنه ی«این هواهای عفن،و این آب های ناگوار» نیستم.ای ایمان!من ایمان ام را ،به زندگی کردن نیز نخواهم آلود. اخلاص! . اخلاص!

یعنی فقط تو!یکتایی!یک تویی!

چگونه این را نشان دهد؟باید نشان دهد. نه به او،که «او» می داند.نه به خود،که خود می یابد.نه،اصلا به چنین تجلی یی،به چنین نمایشی،محتاج است،سخت!چه رنج لذت بخشی است! چه مستی یی دارد ایثار!هرچه دردناک تر،شیرین تر!

آری قربانی!عشق تشنه می شود،خون بایدش داد؛سرد می شود،آتش اش باید زد،گرسنه می شود،قربانی بایدش کرد. عشق با قربانی،باخون،نیرو می گیرد،زلال می شود،رشد می کند، پاک و بی لک می شود....

و اکنون عید قربان است!...

« دکتر علی شریعتی »(هبوط در کویر ،ص470)

نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 14 آبان 1385برچسب:عيد, قربان ,مبارك,دکتر, علی, شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هر کسی توتمی دارد!

که با آن عشق می ورزد، دوست می دارد، می پرستد، مینالد، دعا می کند، می گرید، اشک می ریزد، انتظار می کشد، صبر می کند، اخلاص می ورزد، ارزش می نهد، درد می کشد، رنج میبرد، ایثار می کند، می گدازد.


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:توتم, شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

حرف‌هائی هست برای نگفتن

و ارزش عمیق هر کسی

به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد!

و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن

و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی

که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم

و جلدش را به صاحبش پس دهم

و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم

و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!

منبع :سایت دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:حرف‌های نگفتنی,شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تا‌ سحر ای‌ شمع‌ بر با‌لین‌ من‌

امشب‌ از بهرخدا بیدار با‌ش‌


سا‌یه‌ غم‌ نا‌گها‌ن‌ بردل‌ نشست‌

رحم‌ کن‌ امشب‌ مرا غمخوار با‌ش‌


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:شمع,شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اما بازنگشتم،

به بیراهه هم نرفتم

که من نه مرد بازگشتم!

استوار ماندن و به هر بادی به باد نرفتن

دین من است.

دینی که پیروانش بسیار کم اند.

مردم همه زادگان روزند و پاسداران شب.

برگرفته از دفترهای سبز دکتر علی شریعتی.

نویسنده: داود ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:دفترهای, سبز ,دکتر ,علی, شریعتی,دفترهای سبز دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

در برابر وحشی ترین تازیانه ،

سکوت مردانه و غرور آمیز مرد نباید بشکند.

در برابر هیچ دردی ،

لب به شکوه نباید آلوده گردد.

من از نالیدن بیزارم.

سنگین ترین دردها و خشن ترین ضربه های آفرینش ،

تنها می توانند مرا به سکوت وادارند.

نالیدن ، زاریدن ، گله کردن ، شکایت ، بد است !

برگرفته از دفترهای سبز دکتر علی شریعتی.

نویسنده: داود ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب: دفترهای ,سبز, علی, شریعتی, دفترهای سبز دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

یکی بود،
یکی نبود،
غیر از خدا،
هیچ چی نبود.
هیچ کی نبود.
خدا تنها بود.
خدا مهربان بود.
خدا بینا بود،
خدا دوستدار زیبائی بود،
خدا دوستدار نیکی بود،
خدا دوستدار شایستگی بود،
خدا از سکوت بدش می آمد،
خدا از سکون بدش می آمد،
خدا از پوچی بدش می آمد،
خدا از نیستی بدش می آمد ...
خدا "آفریننده" بود،
مگر می شه "نیافریند"؟
ناگهان ابرها را آفرید،
و در فضای نیستی رها کرد.
ابرهائی از "ذره "ها،
هر ذره:
منظومه ای کوچک، نامش، اتم،
آفتابی در میان،
و پیرامونش، ستاره ای، ستاره‌هائی، پروانه‌وار، در گردش،
کعبه ای، بر گردش، پرستندگان، در طواف!
از سنگ سیاه تا سنگ سیاه
ابرها به حرکت آمدند،
نیرومند، فروزان، پر چوش و خروش،
مثل دود،
مثل گرداب،
مثل آتش گردان،
اتمی بزرگ، نامش: منظومه،
آفتابی در میان،
پیرامونش، ستاره ای، ستاره هائی، پروانه وار، در گردش،
کعبه ای، برگردش، پرستندگان، در طواف !
از سنگ سیاه تا سنگ سیاه
زندگی پدید آمد،
گیاه ها:
از خزه های کوچک تا درختهای بزرگ،
و حیوان ها:
از میکروب ها، تا ماموت‌ها،
و در آخر، انسان:
بدها و خوب ها،
بدها، بدتر از همه بدها،
خوب ها ، خوب تر از همه خوب ها:
بدها مثل شیطان،
خوب ها، مثل خدا.
زندگی، یک "ذره جاندار" ، یک "تخم"،
تخم یک گیاه:
در خاک سبز می شود، سر می زند، نمو می کند،
نهال می شود، جوان می شود، شاخ و برگ می افشاند،
گل و میوه می دهد، پیر می شود، خشک می شود، می میرد،
خاک می شود،
از او باز تخم می ماند ، مثل روز اول.
تخم یک حیوان:
جنین، نوزاد، کودک، نوجوان، جوان، کامل، پیر، مرگ، خاک.
از او باز تخم می ماند، مثل روز اول.
زندگی هم دور می زند:
تخم یک گیاه، تخم یک حیوان،
از صبح تولد تا شب مرگ، تمام عمر، در جنب و جوش،
در تلاش، در حرکت،
هر لحظه در جائی،
هر جا، در حالی،
همیشه و همه جا، در جستجوی لذت ، در پیرامون احتیاج،
از تولد تا مرگ زندگی هم دور می زند:
آفتابی در میان
- احتیاج -
در پیرامونش، زنده ای، زنده‌هائی، پروانه‌وار، در گردش،
از نیستی، تا نیستی
(کعبه ای، بر گردش، پرستندگان، در طواف!
- از سنگ سیاه تا سنگ سیاه)
یکی بود، یکی نبود،
غیر از خدا،
هیچ چی نبود ، هیچ کی نبود.
جهان آفریده شد:
ذره ها، منظومه ها، زنده ها ...
زمین ها و آسمان ها، ستاره ها و آفتاب ها، مشرق ها و مغرب ها،
گیاهها و حیوانها، دیدنی ها و ندیدنی ها،
هر کدام در حرکت، در تلاش، با نظمی ثابت، در تغییری دائم،
زندگی سر زده از مرگ، مرگ زاده زندگی، روز سر زده
از شب، شب زاده روز.
همه چیز در حرکت، همه چیز دور زن:
آفتابی در میان،
پیرامونش، ستاره ای، ستاره‌هائی، در گردش،
از هیچ، تا هیچ
(کعبه ای در میان، بر گردش، پرستندگان، در طواف!
- از سنگ سیاه تا سنگ سیاه)
یکی نبود،
غیر از خدا،
هیچ چی نبود،
هیچ کی نبود،
آفرینش پایان یافت و جهان بر پا شد ...
و زمین ها و آسمان ها، ستاره ها و آفتاب ها،
مشرق ها و مغرب ها، جاندارها و بیجان ها،
گیاه ها و حیوان ها، ذره ها، و منظومه ها ...
همه با نظمی ثابت، در تغییری دائم ، همه در حرکت،
حرکت همیشگی، همیشه در جستجو، در جستجوی
چیزی، دور زنان، به دور چیزی:
آفتابی در میان،
پیرامونش، ستاره ای، ستاره هائی، در گردش،
از نابودی، تا نابودی
کعبه ای در میان، بر گردش، پرستندگان، در طواف!
از سنگ سیاه تا سنگ سیاه
راستی! چرا تمام چیزهای جهان شکل کره است؟
زمین، ستاره، خورشید،
الکترون و پروتون،
هر ملکول، هر اتم،
هر ذره ای:
خشت بنای این جهان
منظومه ای:
شهری، دهی، از کشور بی سر و پایان جهان
چرا تمام حرکت های جهان دایره ای است؟
زمین، ستاره، خورشید،
هر ملکول، هر اتم،
هر ذره ای:
خشت بنای این جهان
منظومه ای:
شهری، دهی، از کشور بی سر و پایان جهان
هر زنده ای:
چه یک گیاه، چه جانور
دور می زند، دایره وار،
تمام چیزهای جهان می گردند، دایره وار:
آب، خاک،
شب، روز،
صبح، غروب،
هر ثانیه، هر دقیقه، هر ساعت،
هر هفته، هر ماه، هر فصل:
بهار، تابستان،
پائیز، زمستان،
هر سال!
یکی بود،
یکی نبود، غیر از خدا هیچ چی نبود.
هیچ کی نبود،
زمین ها بود،
آسمان ها بود،
ستاره ها، خورشیدها،
مشرق ها، مغرب ها،
فضای جهان بی آغاز، بی پایان،
و در این گوشه،
آفتابی در میان،
پیرامونش، ستاره ای، ستاره هائی، پروانه وار،
در گردش، و مجموعاً: یک "منظومه"
و در آن گوشه، یک منظومه دیگر،
و در گوشه دیگر، یکی دیگر،
و یکی دیگر
هفت تا، هفتاد تا، هفتصد تا، هفت هزار تا،
هفتصد هزارتا، هفت میلیون، هفتاد میلیون،
هفتصد میلیون، هفتصد هزار میلیون، هفت
میلیارد، هفتاد میلیارد، هفتصد میلیارد، هفت
هزار میلیارد، کسی چه میداند چند میلیارد،
میلیارد، میلیارد ...!
چشمات را هم بذار و تو خیالت،
یک عدد "یک" روی کاغذ بنویس،
هر چقدر می تونی ، جلوی یک، صفر بذار،
صفحه ات که تمام شد، صفحه دیگر بگیر،
کاغذت که تمام شد، کاغذ دیگر بخر،
دواتت که ته کشید، دوات دیگر بیار،
جوهرت که ته کشید، جوهر دیگر بخر،
وقتی دستت خسته شد، از دوستت خواهش کن
که او صفر بذاره،
دست او که خسته شد، تو باز ادامه بده،
تو که غذا می خوری، او صفرها رو بذاره،
وقتی تو صفر می گذاری، او غذاشو بخوره،
شب که میشه، به نوبت بخوابین،
تو صفر بذار، او بخوابه،
وقتی که بیدار شد، تو بخواب، او صفر بذاره
پیر که شدین، به بچه هاتون بگین، کارتونو دنبال کنن
شب و روز، بنشینند و صفر بگذارند،
تا آخر عمرشان،
همین جور دست به دست، پشت به پشت،
تا آخر روزگار
آخرهای عمرتان،
وقتی دیگه پیر شدین،
پیر زمینگیر شدین،
یک لخظه دست از کار بکشین:
صفرا تونه روی کاغذ بشمارین،


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:غیر از خدا,هیچ کس نیست,هیچ چیز نیست, دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تشیع مصلحت"، تشیع صفوی است و در برابرش تشیع علوی که" تشیع حقیقت" است. همیشه مصلحت، روپوش دروغین زیبایی بوده است، تا دشمنان"حقیقت"، حقیقت را در درونش مدفون کنند. و همیشه "مصلحت" تیغ شرعی بوده است تا حقیقت را رو به قبله ذبح کنند. که مصلحت همیشه مونتاژ دین و دنیا بوده است.


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:تشیع علوی ,تشیع صفوی,دکتر ,علی ,شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 تو ای حسین !

با تو چه بگویم ؟

" شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل "

و تو ای چراغ راه ، ای کشتی رهایی ،

ای خونی که از آن نقطه صحرا ، جاودان می تپی و می جوشی ،

و در بستر زمان جاری هستی ، و بر همه ی نسل ها می گذری ،

و هر زمین حاصل خیزی را سیراب خون می کنی ،

و هر بذر شایسته را در زیر خاک می شکافی و می شکوفانی ،

و هر نهال تشنه ای را به برگ و بار حیات و خرمی می نشانی ،

ای آموزگار بزرگ شهادت !

برقی از آن نور را

بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن !

قطره ای از آن خون را ،

در بستر خشکیده و نیم مرده ی ما جا ساز !

و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را

به این زمستان سرد و فسرده ی ما ببخش !

ای که " مرگ سرخ " را برگزیدی

تا عاشقانت را از " مرگ سیاه " برهانی ،

تا با هر قطره ی خونت ،

ملتی را حیات بخشی و تاریخی را به تپش آری

و کالبد مرده و فسرده ی عصری را گرم کنی ،

و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی !

ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، کالبد زمان ما ،

" به تو و خون تو محتاج است ".

دکتر علی شریعتی

 

نویسنده: داود ׀ تاریخ: سه شنبه 14 تير 1386برچسب:دکتر علی شریعتی ,میلاد , امام حسین , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به هر حال پس از بر طرف شدن موانع خروج از کشور به قصد حج خود را آماده کرد و به عنوان یک مسلمان وصیت خود را نوشت. زمستان سال 1348« امروز دوشنبه سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه جا رزرو کردم که گفتند چهار بعد از ظهر در فرودگاه حاضر شوید که هشت بعد از ظهر احتمال پرواز هست . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:وصیت نامه شهید دکتر علی شریعتی,وصیت, نامه, دکتر, علی ,شریعتی,شهید, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به مناسبت 29 اردیبهشت سالروز شهادت دکتر علی شریعتی:

در ۲۶ اردیبهشت، شریعتی با گذرنامه‌ای به نام علی مزینانی به مقصد بلژیک تهران را ترک کرد و پس از دو روز اقامت در بروکسل به انگلستان رفت تا از همسر و فرزندانش که قصد پیوستن به او را داشتند، استقبال کند. در این فاصله ،‌سفری نیز به فرانسه داشت و سپس در شب ۲۶ خرداد به انگلستان برگشت و منتظر خانواده‌اش ماند که قرار بود ۲۸ خرداد به مقصد انگلستان حرکت کنند. چند روز پس از هجرت شریعتی از کشور، ساواک از غیبت او مطلع شد . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:سالشمار, زندگی, شهید ,دکتر, علی ,شریعتی,مناسبت ,29 اردیبهشت, سالروز شهادت,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ای زینب ،ای زبان علی در کام!

با ملت خویش حرف بزن!

ای زن!

ای که مردانگی در رکاب تو، جوانمردی آموخت . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 28 خرداد 1385برچسب:پیامبر ,انقلاب ,حسین,زینب ,شهادت, شهید, دکتر ,علی ,شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

چه خانه سرد و احمق و بی روحی است طبیعت که خدا از آن رفته باشد !

چه شب دراز و تاریک و زمستانی است تاریخ که علی در آن مرده باشد !

و چه قبرستان عذادار و غم زده ایست زمین که در آن معبد نباشد !

دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:دکتر علی شریعتی,خدا , علی, معبد , میلاد حضرت علی (ع),روز پدر ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مادر نگاه خسته و تاریکت                       

با من هزارگونه سخن دارد

با صد زبان به گوش دلم گوید         

رنجی که خاطر تو ز من دارد

دردا که از غبار کدورت ها                         

ابری به روی ماه تو می بینم


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 خرداد 1390برچسب:شعر از دکتر علی شریعتی, به مناسبت روز مادر,شعر , دکتر علی شریعتی ,مادر, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن

دکتر علی شريعتي

نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:دکتر, علی ,شريعتي,دکتر علی شريعتي, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:کتاب پدر ,مادر , ما, متهمیم, شهید, دکتر, علی, شریعتی,دکتر علی شریعتی,نماز , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 نه ،من هرگز نمی نالم .

 قرن ها نالیدن بس است.

می خواهم فریاد کنم.

اگر نتوانستم ، سکوت می کنم.

خاموش مردن ، بهتر از نالیدن است.

برگرفته از کتاب دفترهای سبز شهید دکتر علی شریعتی

 

نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:دفترهای, سبز, شهید ,دکتر, علی, شریعتی, دکتر علی شریعتی, نالیدن ,قرن , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آزادی ،

در دامن اسارت می زاید ،

در زنجیر رشد می کند،

از ستم تغذیه می کند ،

با غضب بیدار می شود . . .

های ، این سرنوشت آزادی است !

 

 

 

 

برگرفته از کتاب دفترهای سبز شهید دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:دفترهای, سبز ,شهید ,دکتر ,علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی,آزادی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

من هرگز از مرگ نمی هراسیده ام.

عشق به آزادی ، سختی جان دادن را

بر من هموار می سازد

عشق به آزادی مرا همه ی عمر  . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:شهید, دکتر, علی ,شریعتی,شهید دکتر علی شریعتی,دفترهای ,سبز,تنهایی ,آزادی,معبود,زندانی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 پر بودم و سیر بودم و سیراب

و لذتم تنها این که . . .

 


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:کتاب, دفترهای, سبز ,شهید ,دکتر ,علی, شریعتی, احمق, نیستم, احمق نیستم, دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

  نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت؟ . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:کتاب, دفترهای, سبز, شهید, دکتر, علی, شریعتی,سوتک,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملی است، جشن ملی را همه می شناسند که چیست نوروز هر ساله برپا می شود و هر ساله از آن سخن می رود. بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا هست. مگر نوروز را خود مکرر نمی کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید.


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: چهار شنبه 10 فروردين 1390برچسب:نوروز شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است
ضمن تشکر از بازدید شما دوست عزیز از سایت روستای آزادوار
داود